تورو خدا اگه این رمان رو خوندید بگین اسمشو
فقط اسم پسررو یادمه که آدرین بود خیلی هم غیرتی بود عاشق دختر عمش سارا بود باهم ازدواج میکنن دختره میخواسته ادرینو خوشحال کنه براش تولد میگیره و تو تولدش دختره گیتار میزنه تا ادرینو خوشحال کنه اما پسره اخر شب عصبی میشه و دختررو میزنه
تا همین جاشو یادمع این رمان اسمش چی بود اگه کسی خونده راهنمایی کنه خیلی دنبالشم
سلام
ی رمان رو خیلی وقت پیش خوندم ک موضوعش این بود ی دختره رو میدزدن ک وقتی داخل ی اتاق میزارن ی دختر دیگه هم ب اسم شهرزاد هست ک شوهر داره بعد وقتی میخوان اعضای بدن دختره رو تیکه تیکه کنن بردار شوهر شهرزاد میاد و اون دوتا رو میبره ولی وسط راه نمیتونن کامل فرار کنن برادر شوهر شهرزاد و دختره فقط فرار میکنن بعد شوهر شهرزاد لقب داشته لقبش هیولا بوده ک هر وقت هم اسمش رو میاوردن سریع توی محل پیداش میشد لقب برادر شوهر شهرزاد هم درنده بود ک در آخر عاشق دختره میشه پلیسی بود رمانش
میشه رمانی معرفی کنید که پسره دکتر باشه؟
یا رمانی که پسره حامی دختره باشه و دختره خیلی بهش تکیه کنه
یا رمانی که دختره یه بیماری خاص یا مشکل خاصی داشته باشه
یا بچه کوچیک تو داستان باشه
فقط لطفا بگید از کدوم نوعه و حتی اگ کسی به این کامنت جواب داده بود شما هم بگید من همه رو میخونم
ممنون:)
سلام من یک رمانی که فقط قسمت آخرشو خوندم که فکر کنم اسم پسره علی بود با دختره رفته بودند مهمونی دختره اصرار داره که بیشتر وایسن و پسره شرط می ذاره که به ازای هر ثانیه که میمونن باید ب*و*س بده.
حالا کسی اسمشو میدونه؟؟