مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

monika_m

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
28/3/17
ارسالی‌ها
179
پسندها
2,900
امتیازها
13,633
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
با سلام خدمت تمامی عزیزان
طبق تقاضاهایی که داشتیم مبنی بر زدن این بخش، تاپیک زده شد؛ ولی در صورت رعایت نکردن قوانین تاپیک بسته خواهد شد‌.

قوانین:

●تاپیک برای پیدا کردن رمان های گمنام می باشد، پس لطفا "معرفی" یا "درخواست رمان" نداشته باشید!

●برای پیدا کردن رمان مد نظرتون، فقط کافیه که خلاصه ای از رمان یا نکته های بولد اون‌ رمان که به خاطر دارید رو بنویسید.

●دوستانی که...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : monika_m

MORTAL

رفیق جدید انجمن
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
30/3/17
ارسالی‌ها
65
پسندها
1,695
امتیازها
11,503
مدال‌ها
9
سطح
8
 
  • #2
سلام دوستان : )
دوستم دنبال این رمانه و گفت اینجا بگم تا ببینه کسی اسمش رو بلده یا خیر! : )
ممنون میشم جواب بدید! : )


یه دختری که هیچ کسی رونداشته ووضع خوبی نداشته گوشه اتوبان بوده
دختردیگه ای که افسردگی داشته وهیچ دوستی نداشته میبردش خونه خودشون ومیخوادکه اون دخترباخودشون زندگی کنه وبه دروغ به خانوادش میگه دوستمه وخونوادشم خارج ازکشورن
اون دخترهم باسام برادراون دخترازدواج میکنه
بعدازمدتی پدرشوهره دخترمیفهمه که بهشون دروغ گفتن بچه ی دختره راازش میگیره ازخونه میندازدش بیرون وطلاقشم میگیره
ولی بعدازچندسال دوباره سرراه هم قرارمیگیرندودختره هم یه بچه داره که بچه ی دیگه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : MORTAL

Samaneee

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
20/7/17
ارسالی‌ها
1
پسندها
54
امتیازها
83
سن
24
سطح
0
 
  • #3
سلام دوستان
رمانی ک دنبالشم درباره ی دختریه ک خونه ش اتیش میگیره مجبور میشه بره با خواهرش ک تازه با یه پسر پولدار اردواج کرده زندگی کنه شوهر خواهرش دوتا داداش دوقلو داره جفت داداشا عاشق دختره میشن یکی از داداشا هم مشکل قلبی داره
ممنون میشممم اسمشو بگید :praying::(
 

Melissa

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
31/3/17
ارسالی‌ها
81
پسندها
2,673
امتیازها
16,473
مدال‌ها
9
سطح
11
 
  • #4
سلام دوستان
رمانی ک دنبالشم درباره ی دختریه ک خونه ش اتیش میگیره مجبور میشه بره با خواهرش ک تازه با یه پسر پولدار اردواج کرده زندگی کنه شوهر خواهرش دوتا داداش دوقلو داره جفت داداشا عاشق دختره میشن یکی از داداشا هم مشکل قلبی داره
ممنون میشممم اسمشو بگید :praying::(
دلواپس توام
 

^Maryam^

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
9/7/17
ارسالی‌ها
2,442
پسندها
3,754
امتیازها
28,773
مدال‌ها
4
سطح
10
 
  • #5
سلام دوستان : )
دوستم دنبال این رمانه و گفت اینجا بگم تا ببینه کسی اسمش رو بلده یا خیر! : )
ممنون میشم جواب بدید! : )


یه دختری که هیچ کسی رونداشته ووضع خوبی نداشته گوشه اتوبان بوده
دختردیگه ای که افسردگی داشته وهیچ دوستی نداشته میبردش خونه خودشون ومیخوادکه اون دخترباخودشون زندگی کنه وبه دروغ به خانوادش میگه دوستمه وخونوادشم خارج ازکشورن
اون دخترهم باسام برادراون دخترازدواج میکنه
بعدازمدتی پدرشوهره دخترمیفهمه که بهشون دروغ گفتن بچه ی دختره راازش میگیره ازخونه میندازدش بیرون وطلاقشم میگیره
ولی بعدازچندسال دوباره سرراه هم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ^Maryam^

خزان

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
29/7/17
ارسالی‌ها
1
پسندها
55
امتیازها
90
سطح
0
 
  • #6
سلام منم دنبال نام یک رمان هستم

اگه کسی اسمشو میدونه ممنون میشم بگه در مورد یه پرستار به نام پروانه که نامزدش رو توی تصادف از دست داده و با یکی از پزشکان بیمارستان ازدواج میکنه
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Azarandokht

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
4/12/17
ارسالی‌ها
1
پسندها
35
امتیازها
40
سطح
0
 
  • #7
سلام
یه رمانی رو چندسال پیش خونده بودم.
اسم دختره فکر کنم شهرزاد بود که تو ۱۷-۱۸ سالگی با پسرعموش عقد کرده بود ولی چون پسرعموش پرورشگاهی بود مادر دختره باعث شد طلاق بگیرن و بعد از چند سال دوباره با پسرعموش نامزد میکنه ولی پسره میره دنبال خانوادش بگرده که فکر کنم قاچاقچی بودن و پسره رو مجبور میکنن با دخترعموی خودش ازدواج کنه و پسره وانمود میکنه با اونهاست ولی داره مدرک علیهشون جمع میکنه.یه مادربزرگ هم داشتن که بتعث شد شهرزاد و پسرعموش دوباره به هم برسن فکر کنم پسره مزدا۳ داشت
 

Haniie

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
22/6/18
ارسالی‌ها
1,105
پسندها
10,923
امتیازها
38,673
مدال‌ها
20
سطح
19
 
  • #8
سـلامـ وقتتون بخیر

____

خلاصه رمان این ِ
یه دختر بود که یه شب میره مهمونی فکر کنم حالش بد میشه زنگ میزنه به شوهر خواهرش که بیاد دنبالش بعد اینارو پلیس با هم میگیره ازدواج میکنن اسم پسره فکر میکنم کیارش بود و خواهره دختر ِ هم خواهر ناتنیش بوده دختر ِیه پسر عمو هم داشت که عاشق دوست دختر ِ میشه آخرش همـ پسره و دختره عاشق هم میشن

___

میدونمـ بد توضیح دادمـ :d
اگه اسمش رو میدونید ممنون میشمـ بگید
 
امضا : Haniie

Najva❁

نویسنده برتر
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
1/4/17
ارسالی‌ها
3,271
پسندها
36,643
امتیازها
69,173
مدال‌ها
40
سن
21
سطح
33
 
  • #9
سـلامـ وقتتون بخیر

____

خلاصه رمان این ِ
یه دختر بود که یه شب میره مهمونی فکر کنم حالش بد میشه زنگ میزنه به شوهر خواهرش که بیاد دنبالش بعد اینارو پلیس با هم میگیره ازدواج میکنن اسم پسره فکر میکنم کیارش بود و خواهره دختر ِ هم خواهر ناتنیش بوده دختر ِیه پسر عمو هم داشت که عاشق دوست دختر ِ میشه آخرش همـ پسره و دختره عاشق هم میشن

___

میدونمـ بد توضیح دادمـ :d
اگه اسمش رو میدونید ممنون میشمـ بگید
رمان درحسرت آغوش تو رو میگین؟ دختره اسمش پانته‌آ بود و تو مهمونی کیستش می‌ترکه و فکر می‌کنن رابطه داشته؟
 
امضا : Najva❁

HASTI-L

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
8/7/18
ارسالی‌ها
3
پسندها
34
امتیازها
80
سطح
0
 
  • #10
دوستان یه رمان دوجلدی بود چندسال پیش خوندم اسمشو یادم نیست در مورد یه دختره بود با پسری دوست بود بعد یه روز پسره تو پارک باهاش قرار گذاشت پسره باهاش بهم زد دختره رو دوست نداشت بعد رفت خارج بعد از چند سال برگشت عاشق خواهر دختره شد دختر به خواهرش گفت که ما قبلا دوست بودیم بعد خواهر دختره خودشو از پنجره پرت کرد پایین
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
6
بازدیدها
58
پاسخ‌ها
5
بازدیدها
123
عقب
بالا