گفتمان‌آزاد گفتمان آزاد ریسمان کبود | ریحانه نصیری کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع .REIHANEH.
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 21
  • بازدیدها 772
  • کاربران تگ شده هیچ

Z.A.D.I

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
30/10/22
ارسالی‌ها
499
پسندها
2,658
امتیازها
14,573
مدال‌ها
11
سن
4
سطح
12
 
  • #11
سلام عزیزم. چند پارت اول رمانت رو خوندم. موضوع داستان از جای خوبی شروع شده. از جایی که آصف بچه رو از مادرش میگیره و حدس میزنم این ماجرا زمینه ساز تمام ماجراهای بعدی هست.
شروع رمان و پاراگراف اول کمی سخت هست خوندنش به دلیل پیچیدگی های ادبی که از سرعت کم می کنه اما کم کم از پیچیدگی متن کم میشه. معرفی شخصیت ها یه کم مبهمه. تو صفحه اول خیلی جاها من نمی دونستم دقیقا در مورد کی حرف میزنه ولی تا آخر صفحه یک کم کم شخصیت ها مشخص شدند. به جز این دو مورد گنگ مورد دیگه ای دیده نشد.
قلم قوی داری و موضوعت موضوع جالبیه. فقط مشخصیه که تراژدیه و پر از غم و غصه. :)))
امیدوارم شهنواز قصه آدم قوی بشه بتونه از خودش دفاع کنه.
 
امضا : Z.A.D.I

.REIHANEH.

مدیر نقد + نویسنده انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
تاریخ ثبت‌نام
5/1/21
ارسالی‌ها
3,461
پسندها
44,844
امتیازها
69,173
مدال‌ها
38
سن
20
سطح
40
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #12
سلام عزیزم. چند پارت اول رمانت رو خوندم. موضوع داستان از جای خوبی شروع شده. از جایی که آصف بچه رو از مادرش میگیره و حدس میزنم این ماجرا زمینه ساز تمام ماجراهای بعدی هست.
شروع رمان و پاراگراف اول کمی سخت هست خوندنش به دلیل پیچیدگی های ادبی که از سرعت کم می کنه اما کم کم از پیچیدگی متن کم میشه. معرفی شخصیت ها یه کم مبهمه. تو صفحه اول خیلی جاها من نمی دونستم دقیقا در مورد کی حرف میزنه ولی تا آخر صفحه یک کم کم شخصیت ها مشخص شدند. به جز این دو مورد گنگ مورد دیگه ای دیده نشد.
سلام قشنگم ممنون از اینکه وقت گرانبهات رو برای مطالعه رمان گذاشتی
درسته اولش همه چیز کمی مبهمه برای اینکه ترجیح دادم آغاز با ابهامات شروع بشه تا کشش برای مطالعه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

nafas.sh

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
16/6/20
ارسالی‌ها
47
پسندها
263
امتیازها
1,003
مدال‌ها
2
سن
21
سطح
2
 
  • #13
سلام خسته نباشی
رمانت رو تا جایی که تونستم خوندم و در اسرع وقت ادامش هم میخونم
خیلی قلم قوی‌ای داری ولی غمش خیلی زیاده :melting-face: (خب تراژدیه دیگه چه انتظاری دارم :grinning-face-with-sweat::rolling-on-the-floor-laughing:)
از اونجایی که روانشناسی میخونم یه جایی تو ناخودآگاهم به همه شخصیّتا یه جورایی حق میدم
چون فکر میکنم چه چیزایی گذروندن که اینجوری شدن
ولی از یه طرف دیگه هم به هیچ عنوان بهشون حق نمیدم تو یه دو راهی گیر کردم
واقعاً خیلی خوب بود
جای حرف نداشت
موفق باشی :slightly-smiling-face::red-heart:
 
امضا : nafas.sh

.REIHANEH.

مدیر نقد + نویسنده انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
تاریخ ثبت‌نام
5/1/21
ارسالی‌ها
3,461
پسندها
44,844
امتیازها
69,173
مدال‌ها
38
سن
20
سطح
40
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #14
سلام خسته نباشی
سلام عزیزم مچکرم
رمانت رو تا جایی که تونستم خوندم و در اسرع وقت ادامش هم میخونم
لطف میکنی ♡
خیلی قلم قوی‌ای داری
واقعا با این یک جمله بغضی شدم :) مرسییییی خیلی زیاد ممنونم
ولی غمش خیلی زیاده :melting-face: (خب تراژدیه دیگه چه انتظاری دارم :grinning-face-with-sweat::rolling-on-the-floor-laughing:)
اره دیگه تراژدی مادر ... ما هم جز غم چیز دیگه‌‌ای بلد نیستیم بنویسیم :) قدرتمون به رخ کشیدن غمه ...
ولی یک وقتایی می‌ترسم این حس غمه منتقل نشه و رسمی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش

Loona

مدیر آزمایشی سینما + ویراستار انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
8/6/24
ارسالی‌ها
212
پسندها
780
امتیازها
4,013
مدال‌ها
12
سن
17
سطح
9
 
  • مدیر
  • #15
سلام، خسته نباشی، من هم تا جایی که تونستم خوندم...
پارت‌های اول رمان یکم سنگین و مبهم بود، زمانی که یه داستان شروع میشه خواننده خود به خود گیج هست و کمی طول میکشه که وارد جو داستان بشه. برای منی که با این ژانر زیاد راحت نیستم خیلی سخت بود که پیش ببرم:610595-f4fee7d8018d2f5ca10c2e5d7cc88678::hanghead:
اما درکل از همون اول، از روی طرز خلاقانه‌ی جمله‌بندی‌ها، معلوم بود که قلم بسیار پرقدرتی داری:610597-4b43c1280db8b759412631397f19aef4:
 
امضا : Loona

.REIHANEH.

مدیر نقد + نویسنده انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
تاریخ ثبت‌نام
5/1/21
ارسالی‌ها
3,461
پسندها
44,844
امتیازها
69,173
مدال‌ها
38
سن
20
سطح
40
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #16
سلام، خسته نباشی، من هم تا جایی که تونستم خوندم...
پارت‌های اول رمان یکم سنگین و مبهم بود، زمانی که یه داستان شروع میشه خواننده خود به خود گیج هست و کمی طول میکشه که وارد جو داستان بشه. برای منی که با این ژانر زیاد راحت نیستم خیلی سخت بود که پیش ببرم:610595-f4fee7d8018d2f5ca10c2e5d7cc88678::hanghead:


اما درکل از همون اول، از روی طرز خلاقانه‌ی جمله‌بندی‌ها، معلوم بود که قلم بسیار پرقدرتی داری:610597-4b43c1280db8b759412631397f19aef4:
سلام عزیزم مرسیی خیلی لطف کردی و خوندی :barefoot:
دیگه هرکس با یک ژانری کنار نمیاد :973: خودم قبول دارم اولش ابهامات کمی زیاده ولی خب به مرور رفع میشه و همین باعث کشش و تعلیق رمان میشه
مرسی عزیزم لطف...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Lava.Winchester

ویراستار آزمایشی
ویراستار آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
29/7/25
ارسالی‌ها
31
پسندها
170
امتیازها
390
مدال‌ها
1
سن
17
سطح
1
 
  • #17
سلام، خسته نباشی:smiling-face-with-smiling-eyes:
تا یه جایی خوندم و بیشتر هم می‌خونم:smiling-face-with-smiling-eyes:
واقعاً قلم خیلی قوی‌ای داری.
فقط یکم اولش تو روال افتادن و جا افتادنش برام سخت بود ولی از یه جا به بعد راحت‌تر فهمیدم:grinning-face-with-smiling-eyes:
غمش خیلی زیاده، کاملا مناسب رتبه اول تراژدیه:458043-d43af67a28506a61aa0e5feb83373c73:
 

.REIHANEH.

مدیر نقد + نویسنده انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
تاریخ ثبت‌نام
5/1/21
ارسالی‌ها
3,461
پسندها
44,844
امتیازها
69,173
مدال‌ها
38
سن
20
سطح
40
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #18
سلام، خسته نباشی:smiling-face-with-smiling-eyes:
سلاممم مچکرمممم
تو هم خسته نباشی بابت اینکه رمان رو خوندی
تا یه جایی خوندم و بیشتر هم می‌خونم:smiling-face-with-smiling-eyes:
واقعاً قلم خیلی قوی‌ای داری.
خیلییییییی برام این حرفت ارزشمند و حال خوب کنه *-*
فقط یکم اولش تو روال افتادن و جا افتادنش برام سخت بود ولی از یه جا به بعد راحت‌تر فهمیدم:grinning-face-with-smiling-eyes:
خب فکر کنم باید روی این یکم تجدید نظر کنم چون اکثر همین و میگن ولی کلا هر رمانی وقتی شروع میشه زمان میبره باهاش...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Raha~

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
19/1/21
ارسالی‌ها
2,216
پسندها
14,811
امتیازها
38,678
مدال‌ها
45
سطح
24
 
  • مدیرکل
  • #19
سلام عزیزم:red-heart:
به‌نظر من مهم‌ترین قسمت یک رمان، شروعشه که خواننده رو جذب کنه.. و شروع رمان شما یه‌چیزی بهتر از عالی بود.
قلم قوی، واژگان گسترده‌ای که استفاده شده بود درعین اینکه روون و قابل فهم بود و توصیفات دقیقه همگی دست به دست هم داده بودن تا یه شروع خوب رو رقم بزنن
برخلاف بقیه من حس نکردم شروع رمان بیش از حد گنگه؛ مقداری سردرگمی برای خواننده نیازه تا کنجکاو بشه ادامه بده و کمی که از رمان گذشت تکه‌های ذهنش رو کنار هم بذاره تا مقصود اصلی نویسنده از حرف‌هایی که ابتدای رمان زده رو متوجه بشه..
قطعا که لایق رتبه اول تراژدی هستید
البته من زیاد تعجب نکردم از نویسنده معمر و مانکن (بهترین داستان کوتاه جهان که با خوش‌شانسی ناظرش شدم و خوندمش) کمتر از اینم انتظار نمی‌رفت :)))
موفق باشی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Raha~

fatemehm.asl

گوینده آزمایشی + میکسر آزمایشی
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
25/1/22
ارسالی‌ها
262
پسندها
1,642
امتیازها
10,013
مدال‌ها
10
سطح
9
 
  • #20
درود و مهر نویسنده عزیز.
داستان شما رو خوندم و تا حدودی غرقش شدم.
برای اولین نکته، عنوان ریسمان کبود جذابه و از مقدمه میشه متوجه شد مرتبط با داستان هست.
برای نکته بعدی به شروعی که داشتین اشاره می‌کنم.
این شروع با یک خواب زیادی واقعی؛ یا شاید تکه‌ای از گذشته آغاز میشه... .
انتخاب هوشمندانه‌ای بوده چون بعد از یک جنجالِ روانی وقتی به ناگاه شهنواز از خواب می‌پره همراهش لرزی به تن مخاطب می‌اندازه که میگه وای همش خواب بود!
از سمتی شروع مبهمه؛ ولی به اندازست که خواننده وادار به ادامه دادنِ روایت میشه.
راجب نوع نگارش و قلمتون بخوام بگم برای من زیبا، ارزشمند و قابل لمسه؛ اما امروزه اینچنین بازی با کلمات و جملات طرفدار نداره، در هر صورت از ارزش قلمِ شما کم نمیشه و بسیار قوی و دلفریب هست، همینطور...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : fatemehm.asl

موضوعات مشابه

عقب
بالا