شاعر‌پارسی اشعار گیف پارسی .

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

به چه مشغول کنم دیده و دل راکه مدام
دل تو را می‌طلبد ، دیده تو را می‌جوید

صائب تبریزی

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

پنهان اگر چه داری، جز من هزار مونس؛
من جز تو کَس ندارم، پنهان و آشکارا

اوحدی

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

آمدم در قتلگه تا شاه را پیدا کنم
ماه را شرمنده از آن خلقت زیبا کنم
گشته از باد خزان پرپر همه گل های من
جستجو در بین این گل ها گل زهرا کنم

علی انسانی

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

ای پیکر برهنه ی بی سر حسین من
آیا تویی عزیز پیمبر، حسین من؟
پیدا نمی‌کنم به تنت جای بوسه‌ای
جز جای تیر و نیزه و خنجر حسین من
بگذار تا زنم به گلوی بریده‌ات
یک بوسه با نیابت مادر حسین من
ای بر تنت سلام، جواب سلام ده
از حنجر بریده به خواهر حسین من

غلامرضا سازگار

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
علمدار نیامد. علمدار نیامد
سقای حسین سید و سالار نیامد
علمدار نیامد. علمدار نیامد

میرزا عبدالله خداداد

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

ای مردم کوفه پسرم تشنه‌ی آب است
این کودک بیچاره که تقصیر ندارد
ای حرمله این بچه سرِ جنگ ندارد
شش ماهه‌ی بی شیر که شمشیر ندارد
تیری که به عباس زدی؟! وای خدایا…
شش ماهه‌ی من طاقت این تیر ندارد

محمد جوادشیرازی

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

گیف اسماء حُسنی
نام‌های نیکوی خداوند

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

در قایق سرگشته‌ی این ماه هلالی
من هستم و یاد تو و دریای خیالی
این گوشه همان گوشه و این میز همان میز
جای لب تو مانده بر این ساغر خالی

عمران صلاحی

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

استاد هرم نگشت تا دزد نشد
تا دزد نزد به دزد شاه دزد نشد
با طایفه بزرگ چو رفاقت بنمود
ان پنهان شریک وعیان بادزدنشد

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

ندانی که ایران نشست منست
جهان سر به سر زیر دست منست
هنر نزد ایرانیان است و بــس
ندادند شـیر ژیان را بکس
همه یکدلانند یـزدان شناس
بـه نیکـی ندارنـد از بـد هـراس
دریغ است ایـران که ویـران شود
کنام پلنگان و شیران شـود
چـو ایـران نباشد تن من مـباد
در این بوم و بر زنده یک تن مباد
همـه روی یکسر بجـنگ آوریـم
جــهان بر بـداندیـش تنـگ آوریم
همه سربسر تن به کشتن دهیم
بـه از آنکه کشـور به دشمن دهیم
چنین گفت موبد که مرد بنام
بـه از زنـده دشمـن بر او شاد کام
اگر کُشــت خواهــد تو را روزگــار
چــه نیکــو تر از مـرگ در کـــار زار

فردوسی