- ارسالیها
- 6,189
- پسندها
- 17,401
- امتیازها
- 78,373
- مدالها
- 7
- نویسنده موضوع
- #31
ز هر سو به گردش همی تاختند به شمشیر دستش بینداختند
درفش فریدون به دندان گرفت همی زد به یک دست گرز ای شگفت
سرانجام کارش بکشتند زار بر آن گرم خاکش فگندند خوار
دریغ آن نبرده سوار هژیر که بازش ندید آن خردمند پیر
بیامد هم آنگاه بستور شیر نبرده کیانزاده پور زریر
بکشت او از آن دشمنان بیشمار که آویخت اندر بد روزگار
سرانجام برگشت پیروز و شاد به پیش پدر باز شد و ایستاد
بیامد پس آن برگزیده سوار پس شهریار جهان نیوزار
به زیر اندرون تیزرو شولکی که نبود چنان از هزاران یکی
بیامد بر آن تیره آوردگاه به آواز گفت از گزیده سپاه
کدام است مرد از شما نامدار جهاندیده و گرد و نیزهگزار
که پیش من آیند نیزه بدست...
درفش فریدون به دندان گرفت همی زد به یک دست گرز ای شگفت
سرانجام کارش بکشتند زار بر آن گرم خاکش فگندند خوار
دریغ آن نبرده سوار هژیر که بازش ندید آن خردمند پیر
بیامد هم آنگاه بستور شیر نبرده کیانزاده پور زریر
بکشت او از آن دشمنان بیشمار که آویخت اندر بد روزگار
سرانجام برگشت پیروز و شاد به پیش پدر باز شد و ایستاد
بیامد پس آن برگزیده سوار پس شهریار جهان نیوزار
به زیر اندرون تیزرو شولکی که نبود چنان از هزاران یکی
بیامد بر آن تیره آوردگاه به آواز گفت از گزیده سپاه
کدام است مرد از شما نامدار جهاندیده و گرد و نیزهگزار
که پیش من آیند نیزه بدست...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.