غصه های ما عجیب بوی کهنگی میدهند انگار سال هاست که با ما همنشینی میکننداگر داستان زندگیام را برای سنگ هم تعریف کنم دلش از غصه من میگیرد و به حال من زار زار گریه میکند
غصه
کلمه : خنده
غصه های ما عجیب بوی کهنگی میدهند انگار سال هاست که با ما همنشینی میکننداگر داستان زندگیام را برای سنگ هم تعریف کنم دلش از غصه من میگیرد و به حال من زار زار گریه میکند
غصه
غصهی نداشتنت مرا به اعماق مرداب تنهایی میاندازد...اگر داستان زندگیام را برای سنگ هم تعریف کنم دلش از غصه من میگیرد و به حال من زار زار گریه میکند
غصه
سوادای تو داریم که بیایی جاناای عشق
با تمام بیمعرفتیهایت هنوز نمیتوانم به خودم القا کنم که از تو نفرت دارم
کلمه:سِودا
وقتی میخندی جهانم رنگ میگیرد.غصه های ما عجیب بوی کهنگی میدهند انگار سال هاست که با ما همنشینی میکنند
کلمه : خنده
روزگار تنهاییهایم به درازا کشیده؛ پس سرانجام این غربت چه میشود؟سوادای تو داریم که بیایی جانا
انقدر غصه خوردیم و نماندی با ما
کلمه : روزگار
مرداب آنقدر سیاهی ها را در خود کشید تا خود سیاه شد و هیچکس سفیدی اطرافش را ندید سیاهی وجودش را دیدندروزگار تنهاییهایم به درازا کشیده؛ پس سرانجام این غربت چه میشود؟
مرداب
میدونم میدونستی گل نیلوفر رو خیلی دوست دارم برای همین بود که هر وقت باهات قهر میکردم واسم نیلوفر میخریدی اما کو اون روزای پر از سرخوشیغصهی نداشتنت مرا به اعماق مرداب تنهایی میاندازد...
نیلوفر
رسم روزگار این است که تو را بشکند تا تو قوی تر شویسوادای تو داریم که بیایی جانا
انقدر غصه خوردیم و نماندی با ما
کلمه : روزگار
در این بیابان تنهایی برای پیدا کردن چشمهی آبی له له میزنم... تو را گم کردهام!مرداب آنقدر سیاهی ها را در خود کشید تا خود سیاه شد و هیچکس سفیدی اطرافش را ندید سیاهی وجودش را دیدند
کلمه:آب
قهرت هم برایم زیباست وقتی بخاطر داشتنم حسودی میکنی…میدونم میدونستی گل نیلوفر رو خیلی دوست دارم برای همین بود که هر وقت باهات قهر میکردم واسم نیلوفر میخریدی اما کو اون روزای پر از سرخوشی
قهر