متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه نوشــــــتــــــن در لــــــحـــــظـــــه

  • نویسنده موضوع مهدیه احمدی
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 214
  • بازدیدها 6,703
  • کاربران تگ شده هیچ

AVA_SEY

کاربر حرفه‌ای
سطح
26
 
ارسالی‌ها
1,787
پسندها
16,051
امتیازها
40,573
مدال‌ها
26
  • #41
اگر داستان زندگی‌ام را برای سنگ هم تعریف کنم دلش از غصه من میگیرد و به حال من زار زار گریه می‌کند

غصه
غصه های ما عجیب بوی کهنگی میدهند انگار سال هاست که با ما همنشینی میکنند
کلمه : خنده
 
امضا : AVA_SEY

YEGANEH SALIMI

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
19
 
ارسالی‌ها
2,797
پسندها
9,381
امتیازها
33,973
مدال‌ها
30
  • مدیرکل
  • #42
اگر داستان زندگی‌ام را برای سنگ هم تعریف کنم دلش از غصه من میگیرد و به حال من زار زار گریه می‌کند

غصه
غصه‌ی نداشتنت مرا به اعماق مرداب تنهایی می‌اندازد...
نیلوفر
 
امضا : YEGANEH SALIMI

AVA_SEY

کاربر حرفه‌ای
سطح
26
 
ارسالی‌ها
1,787
پسندها
16,051
امتیازها
40,573
مدال‌ها
26
  • #43
ای عشق
با تمام بی‌معرفتی‌هایت هنوز نمیتوانم به خودم القا کنم که از تو نفرت دارم
کلمه:سِودا
سوادای تو داریم که بیایی جانا
انقدر غصه خوردیم و نماندی با ما
کلمه : روزگار
 
امضا : AVA_SEY

YEGANEH SALIMI

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
19
 
ارسالی‌ها
2,797
پسندها
9,381
امتیازها
33,973
مدال‌ها
30
  • مدیرکل
  • #44
غصه های ما عجیب بوی کهنگی میدهند انگار سال هاست که با ما همنشینی میکنند
کلمه : خنده
وقتی می‌خندی جهانم رنگ می‌گیرد.
گریه
 
امضا : YEGANEH SALIMI

YEGANEH SALIMI

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
19
 
ارسالی‌ها
2,797
پسندها
9,381
امتیازها
33,973
مدال‌ها
30
  • مدیرکل
  • #45
سوادای تو داریم که بیایی جانا
انقدر غصه خوردیم و نماندی با ما
کلمه : روزگار
روزگار تنهایی‌هایم به درازا کشیده؛ پس سرانجام این غربت چه می‌شود؟
مرداب
 
امضا : YEGANEH SALIMI

mehrabi83

کاربر فعال
سطح
43
 
ارسالی‌ها
1,196
پسندها
67,292
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
  • #46
روزگار تنهایی‌هایم به درازا کشیده؛ پس سرانجام این غربت چه می‌شود؟
مرداب
مرداب آنقدر سیاهی ها را در خود کشید تا خود سیاه شد و هیچکس سفیدی اطرافش را ندید سیاهی وجودش را دیدند

کلمه:آب
 
امضا : mehrabi83

Agust D

مدیر بازنشسته
سطح
14
 
ارسالی‌ها
1,344
پسندها
5,602
امتیازها
24,673
مدال‌ها
21
  • #47
غصه‌ی نداشتنت مرا به اعماق مرداب تنهایی می‌اندازد...
نیلوفر
میدونم میدونستی گل نیلوفر رو خیلی دوست دارم برای همین بود که هر وقت باهات قهر می‌کردم واسم نیلوفر میخریدی اما کو اون روزای پر از سرخوشی
قهر
 
امضا : Agust D

Agust D

مدیر بازنشسته
سطح
14
 
ارسالی‌ها
1,344
پسندها
5,602
امتیازها
24,673
مدال‌ها
21
  • #48
سوادای تو داریم که بیایی جانا
انقدر غصه خوردیم و نماندی با ما
کلمه : روزگار
رسم روزگار این است که تو را بشکند تا تو قوی تر شوی
شیدایی
 
امضا : Agust D

YEGANEH SALIMI

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
19
 
ارسالی‌ها
2,797
پسندها
9,381
امتیازها
33,973
مدال‌ها
30
  • مدیرکل
  • #49
مرداب آنقدر سیاهی ها را در خود کشید تا خود سیاه شد و هیچکس سفیدی اطرافش را ندید سیاهی وجودش را دیدند

کلمه:آب
در این بیابان تنهایی برای پیدا کردن چشمه‌ی آبی له له می‌زنم... تو را گم کرده‌ام!
کلمه: خدشه
 
امضا : YEGANEH SALIMI

YEGANEH SALIMI

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
19
 
ارسالی‌ها
2,797
پسندها
9,381
امتیازها
33,973
مدال‌ها
30
  • مدیرکل
  • #50
میدونم میدونستی گل نیلوفر رو خیلی دوست دارم برای همین بود که هر وقت باهات قهر می‌کردم واسم نیلوفر میخریدی اما کو اون روزای پر از سرخوشی
قهر
قهرت هم برایم زیباست وقتی بخاطر داشتنم حسودی میکنی…
آتش
 
امضا : YEGANEH SALIMI
عقب
بالا