یه دختره بود اول گف بابام چنتا شرکت معماری داره اصا ایران نیست و نمیدونم چشمام آبیه و از اون بلف های مسخره ی خز
از اونجام که من ادم رکیم گفتم چقدر دروغ میگی بم گف برو گمشو گدای پاپتی..از اونجا ک داهاتی فک میکنی منم مثل توهم
فک میکرد با بددهنی ادم شاخ میشه
خانومیت رو کلا گذاشته بود زیر پا