خالم از بچگی دوس داشت بچش دختر بشه اسمشو بزاره ستایش ، ولی پدر بابام میگفت نه باید اسم ائمه باشه بزار فاطمه ، ازون طرفم بچه خالم پسر شد خورد تو ذوقش من دختر شدم واس همین خالم میخواس من ستایش باشم باباممیگفت فاطمه ... هیچی دیگه تهش خالم برنده شد اسم مارو گذاشتن ستایش همونایی که میگفتن اسمشو بزارین فاطمه الان شکر تر از همه هستن (ازجمله ب بزرگ ، م بزرگا و خود ب و م )صداممیکنن سیتا :/ اینه که ما سیتا شدیم