مامانم دنبال یکی از القاب حضرت زهرا (س) بوده که میرسه به رضوان
میبینه معنیش خیلی قشنگه و تکه اسم من میشه رضوان
رضوان سه معنی داره.
اولیش بهشته. دومیش نام دربی که حضرت فاطمه (س) از اون وارد بهشت میشن. سومیش نام یک ملک.
مامانم قبل از اینکه بفهمه سر من حامله است خواب میبینه داره سمت نور سبز و درخشانی میره که نوشته طوبی، سدره المنتهی (اسم دو درخت تو بهشت) خلاصه صبح به خاله ام زنگ میزنه اون میگه حامله ای و در اخر بعدا می فهمن بله بنده رو حامله است اینطور میشه که اسمم میشه طوبی...
مامانم تا ۸ ماهگی که منو باردار بود میخواست اسمم رو بذاره تینا.
اما یه فیلم دیدن ( فک کنم دنیای مردگان) که تو اون فیلم شخصیت تینا نام رو به فجیح ترین وضع ممکن کشتن.
مامان منم بهش بر خورد گفت ا۱لا امکان نداره اسمشو بذارم رو بچم و اینا...
تا اینکه پدر بزرگ مادرم میگه اسمم رو بزارن ستاره. چون اسم زنش ستاره بوده و خیلی زنش رو دوست داشته.
و این شد که من ستاره نام گرفتم
بابام ازاونجایی ک عین خودم باحاله[سقفم دارم] بع مامانم گفته این بچه پس فردا میخاد بره خارج دنیل صداش کنن با کلاسه
بعد مامانم گفته ن بزاریم مسیح..
بعد بابابزرگ پدریم گفته رو حرف بچم حرف نباشه..
گزاشتن دانیال..
الانم همش دانی صدام میکنن یا دان
اول خواستن بڋارن ساغر|:
بابام رفته بود اونجا یتدش رفته بود گفته بود ســـتاره!
بعد اومده پس مامانم دعواش کرده/:
بعد گفته باشه بابا، اینو بذاریم تو شناسنامهش و اسمی ک صداش کنیمو بذاریم "شیلان" /:
چون کپی برداری از اسم داداشم کردن دو روز دیگه اسما رو بزنن تو همدیگه دوتامونو با یه اسم صدا کنن خدایی نکرده زحمتشون نشه دوتا اسم تفکیکی بگن!
والا نمیدونم! میپرسم میام میگم