متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دنباله دار چرا اسمت اینه؟

  • نویسنده موضوع Vini.
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 86
  • بازدیدها 3,705
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

~ßΛD GIŔĿ~

رو به پیشرفت
سطح
0
 
ارسالی‌ها
131
پسندها
8,186
امتیازها
23,913
  • محروم
  • #51
بابام می‌خواسته اسمم رو بزاره کژال :/
مامانم انقدر گیر داده تا شده مینو*-*
( شانسه دیه چه کنیم :128: )
 
امضا : ~ßΛD GIŔĿ~

R.FANAYI

کاربر حرفه‌ای
سطح
35
 
ارسالی‌ها
1,900
پسندها
32,436
امتیازها
64,873
مدال‌ها
36
  • #52
اون زمان وقتی مامانم میفهمه بارداره افسردگی میگیره و همش میگفته من بچه نمیخوام!
چون خواهر و برادرم دوسالشون بوده و چون دوقلو بودن اذیتشون میکره و از طرف دیگه داداش بزرگم هم خیلی شر بوده...
تا اینکه یک حاج آقایی که مامانم از نوجوونی تلفنی باهاش حرف میزده و ازش کمک میگرفته اینجا هم باهاش حرف میزنه و بعد یک کتاب درمورد بچه داری به اسم: ریحانه بهشتی یا فرزند صالح برای مامانم میفرسته.
چند وقت بعد که مامانم میفهمه من دخترم خیالش راحت میشه چون جفت داداشام شر بودن پسر نمیخواسته...تا اینکه یه ماه قبل به دنیا اومدنم اون حاج آقا فوت میکنه مامانم به احترامش اسم ریحانه که اسم کتابی که ازشون گرفته بوده رو روی من میذاره..!
 

معصومه جیدری

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
16
پسندها
190
امتیازها
1,003
  • #53
روز ولادت حضرت معصومه به دنیا اومدم
 
امضا : معصومه جیدری

*Rozhina*

رو به پیشرفت
سطح
12
 
ارسالی‌ها
174
پسندها
3,870
امتیازها
16,633
مدال‌ها
11
  • #54
اول اسمم میخواست بشه شادی! چون خواهرم قبل از من فوت کرده بود و ممکن بود منم بمیرم. ولی من زنده موندم و به خاطر خوشحالی از زنده بودنم شده بودم شادی.
بعد مدتی یهو شوهر عمه بزرگم همون لحظه که اسمم میخواست تو گوشم خونده بشه برگشت گفت روژینا! چون معنی اسمم روشنایی و نوره و مثلا من به زندگیشون روشنایی بخشیدم! دیگه بزرگتر بود و کسی رو حرفش حرف نمیزد واس خاطر همین اسمم شد روژینا.
 
امضا : *Rozhina*

R.Reyhani

مدیر بازنشسته
سطح
17
 
ارسالی‌ها
785
پسندها
8,225
امتیازها
25,273
مدال‌ها
22
  • #55
خب نوبتی هم که باشه، نوبت منه!
راستش از همون اول که فهمیده بودن منی هم وجود دارم، بابام می‌خواست بذاره نسیم تا حرف اولش با حرف اول اسم داداشم، نوید جور در بیاد. ولی خب. دخترعمه‌م که اون زمان بعضی اوقات میومد پیش زن‌داییش که همون مامان من میشه می‌موند، به مامانم میگه که یه فیلم نشون میده، اسم‌ دختره ریحانه‌ست. میشه اسم نی‌نی‌تو بذاری ریحانه؟ من از این اسم خیلی خوشم میاد.
مامانمم میگه به دایی‌ت که بابام میشه بگو اگه قبول کرد باشه.
بابامم با یه دو دوتا چهارتای ساده، متوجه میشه که اسم و فامیلیم کاملا شبیه هم میشن و اسمم می‌شه ریحانه. اسم نسیمم بابام گذاشت رو اولین عروسکی که برام خریده بودن.
حالا مامانم می‌گه، هرجا میرم میگن اسم دخترت چیه، میگم ریحانه ریحانی...
دو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : R.Reyhani

Reyhon

رو به پیشرفت
سطح
12
 
ارسالی‌ها
157
پسندها
4,448
امتیازها
16,633
مدال‌ها
11
  • #56
نمیدونم دلیلش چی بوده
 
امضا : Reyhon

Reyhon

رو به پیشرفت
سطح
12
 
ارسالی‌ها
157
پسندها
4,448
امتیازها
16,633
مدال‌ها
11
  • #57
فکر کنم داشتن سبزی ریحون میخوردن اسممو گذاشتن ریحون
 
امضا : Reyhon
A

ASHVAN._.p

  • #58
نمیدونم!انگار مامانم سر من نشسته گنجشکک اشی مشی رو دیده اسمم رو گذاشت اشوان!که ملت صدام کنن اشی جون!مشی جون!اشی مشی!:458159-cb52a51dde0f659624b862e153db48f9::458159-cb52a51dde0f659624b862e153db48f9:اسم قهط بوده دیگه! از اینه!
به هر حال من نمیگم اشوانم میگم شکآرچی ام:458149-2e0df5ba9e7ed867450b1a5ac2956e3a::458197-2957073dbb04d8c502894c2c04b6bf9e:
 

-MERO-

کاربر فعال
سطح
24
 
ارسالی‌ها
1,095
پسندها
15,239
امتیازها
37,073
مدال‌ها
17
  • #59
بابام میخاسته اول اسممو بزاره مِروَت بعد چون تو ثبت احوال این اسمو ب دلایلی اجازه ندادن گذاش مروه
 
امضا : -MERO-
  • Wow
واکنش‌ها[ی پسندها] Bina.a

^MiushaW.GM

کاربر حرفه‌ای
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,105
پسندها
20,959
امتیازها
46,373
مدال‌ها
22
سن
17
  • #60
خ از اونجا که مثلا اسمم تک بود فلان بود بیثار بود گذاشتن نیوشا والا ما آخر نفهمیدیم معنی اسممون چیه؟! یکی می گه چبدونم شنوا و شنونده. عووووووووووووق معنی اسم قحطی بود. یا چبدونم بعضی جا ها می گن مانند آب روان.
ولی حداقل دلم خوشه اسمم تو شاهنامه فردوسی هست.
ای قربونش بشه مش حسن کچل سر کوچه که ما را معروف کرد:24:
 
امضا : ^MiushaW.GM
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا