نقد ترجمه نقد ترجمه الماس سرخ|روناهی کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع فاطمه عبدالهی
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها پاسخ‌ها 5
  • بازدیدها بازدیدها 499
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

فاطمه عبدالهی

نویسنده برتر + مدیر بازنشسته
نویسنده انجمن
به نام او

با سلام خدمت مترجم عزیز @روناهی و کاربران محترم انجمن یک رمان!
پیش از ارسال هر گونه پیام در قالب نقد یا بررسی قوانین بخش را مطالعه فرمایید.
مترجم عزیز در صورت داشتن هر گونه ابهام، آن را با مدیران بخش در میان بگذارید تا از بین برود.
هرگونه اسپم { پیامی خارج از دایره ی بررسی ترجمه } حذف شده و به ارسال کننده تذکر داده می شود.

«تاپیک بررسی الماس سرخ»
به امید پیشرفت ترجمه شما

با تشکر | تیم مدیریت بخش ترجمه

IMG_20200327_233743.jpg
 
آخرین ویرایش توسط مدیر



به نام حق
نقد ترجمه الماس سرخ
مترجم: @روناهی
منقد: @EUROS.G_M



باز گرداندن نام:

نام اصلی رمان THE Red Diamond است که Red به معنی رنگ قرمز یا سرخ و به Diamond معنای الماس است. باز گردانی نام رمان به درستی انجام شده است.


ژانر:
با توجه به این مسئله که در رمان از جادوگری سخن گفته شده ژانر رئالیسم جادویی برای رمان مناسب است و با توجه به این جمله در خلاصه( اما هیچ چیز نمی‌تواند عشق را دور نگه دارد.) احتمالا رمان ژانر عاشقانه را نیز دارا است؛ ولی با افزایش تعداد پست‌ها می‌توان به طور قطعی در مورد ژانر عاشقانه نظر داد.


فهم اصطلاحات و جایگذاري صحیح:


باز گرداندن صحیح اصطلاحات و جملات از انگلیسی به فارسی حرفی برای گفتن باقی نمی‌گذارد. مترجم با مهارت هرچه تمام‌تر اصطلاحات را ترجمه و جایگذاری کرده و واقعا جای تحسین دارد.


جمله بندی:

ارکان جمله به درستی و سر جای خود قرار دارند و فعل، فاعل و مفعول آن جایی هستند که باید باشند و ترجمه از این نظر هم در سطح مطلوبی قرار دارد و جابه‌جایی ارکان جمله کمتر دیده می‌شود.


شفافیت و وضوح خط داستان:

داستان روایتگر زندگی دختر جادوگری است که برای تحصیل پا در دانشگاه می‌گذارد و در ان‌جا با پسری اشنا می‌شود و ان پسر ذهن او را به خود مشغول می‌کند.
داستان آن‌قدر روان ترجمه شده که خواننده را با خود همراه می‌کند و خواننده با داستان ارتباط برقرار می کند.



علائم نگارشی:

اشکالات نگارشی از همان ابتدا و در خلاصه‌ی رمان دیده می‌شود.
علائم نگارشی باید به کلمه‌ی قبل از خود بچسبند و با کلمه بعد از خود فاصله داشته باشند که در چندجا رعایت نشده.

او یک جادوگر است.او می‌داند که به زودی این لحظات شیرین فقط یک رویا خواهد بود.
او یک جادوگر است. او می‌داند که به زودی این لحظات شیرین فقط یک رویا خواهد بود.
یا در پست اول صفحه دوم:
آرام ل**ب زدم: هوم ... سلام!
آرام ل**ب زدم: هوم... سلام!
در تمام دیالوگ‌ها این نکته رعایت نشده و به جای- از _ استفاده شده و به جمله چسبیده است.
فعل هایی که از مصدر گذاشتن هستند با ذال نوشته می شوند. مثلا درپست اول:
نزار
نذار
نیمه فاصله در بیشتر موارد رعایت شده ولی در برخی موارد رعایت نشده.
برای مثال:
آنجا
آن‌جا
در پست اول:
می تواند
می‌تواند
در پست دوم:
سلیقه ی
سلیقه‌ی
برخی افعال استثنا هستند و در آن‌ها از نیم فاصله استفاده نمی‌شود.
می‌آم
می‌رم

میام
میرم


استفاده از ویرگول و نقطه ویرگول هم در جملات دیده نمی‌شود.
در پست اول:
شما نمی‌دانید اما ممکن است نیاز باشد یک نمونه انسانی را به خرگوش تبدیل کنم!
شما نمی‌دانید، اما ممکن است نیاز باشد یک نمونه انسانی را به خرگوش تبدیل کنم!
در پست دوم:
و یک الماس قرمز یاقوت زیبا را از جیب خود بیرون آورد و مخفیانه در کف دست من گذاشت زیرا چشمان دختر چاق به ما خیره بود.
و یک الماس قرمز یاقوت زیبا را از جیب خود بیرون آورد و مخفیانه در کف دست من گذاشت؛ زیرا چشمان دختر چاق به ما خیره بود.
امیدوارم ناظر عزیز مترجم را در رعایت علائم و اصلاح آن‌ها یاری و راهنمایی کند. @Aran.


تناسب بدنه:


مونولوگ بافت ادبی دارد و دیالوگ‌ها به زبان عامیانه نوشته شده‌اند. تغییر بافت دیده نمی‌شود و ترجمه یک دست و روان است و فقط در چندجا شکسته نویسی افعال مشاهده می‌شود.



قلمتان مانا :rose:
 



به نام حق
نقد ترجمه الماس سرخ
مترجم: @روناهی
منقد: @EUROS.G_M



باز گرداندن نام:

نام اصلی رمان THE Red Diamond است که Red به معنی رنگ قرمز یا سرخ و به Diamond معنای الماس است. باز گردانی نام رمان به درستی انجام شده است.


ژانر:
با توجه به این مسئله که در رمان از جادوگری سخن گفته شده ژانر رئالیسم جادویی برای رمان مناسب است و با توجه به این جمله در خلاصه( اما هیچ چیز نمی‌تواند عشق را دور نگه دارد.) احتمالا رمان ژانر عاشقانه را نیز دارا است؛ ولی با افزایش تعداد پست‌ها می‌توان به طور قطعی در مورد ژانر عاشقانه نظر داد.


فهم اصطلاحات و جایگذاري صحیح:

باز گرداندن صحیح اصطلاحات و جملات از انگلیسی به فارسی حرفی برای گفتن باقی نمی‌گذارد. مترجم با مهارت هرچه تمام‌تر اصطلاحات را ترجمه و جایگذاری کرده و واقعا جای تحسین دارد.


جمله بندی:

ارکان جمله به درستی و سر جای خود قرار دارند و فعل، فاعل و مفعول آن جایی هستند که باید باشند و ترجمه از این نظر هم در سطح مطلوبی قرار دارد و جابه‌جایی ارکان جمله کمتر دیده می‌شود.


شفافیت و وضوح خط داستان:

داستان روایتگر زندگی دختر جادوگری است که برای تحصیل پا در دانشگاه می‌گذارد و در ان‌جا با پسری اشنا می‌شود و ان پسر ذهن او را به خود مشغول می‌کند.
داستان آن‌قدر روان ترجمه شده که خواننده را با خود همراه می‌کند و خواننده با داستان ارتباط برقرار می کند.



علائم نگارشی:

اشکالات نگارشی از همان ابتدا و در خلاصه‌ی رمان دیده می‌شود.
علائم نگارشی باید به کلمه‌ی قبل از خود بچسبند و با کلمه بعد از خود فاصله داشته باشند که در چندجا رعایت نشده.

او یک جادوگر است.او می‌داند که به زودی این لحظات شیرین فقط یک رویا خواهد بود.
او یک جادوگر است. او می‌داند که به زودی این لحظات شیرین فقط یک رویا خواهد بود.
یا در پست اول صفحه دوم:
آرام ل**ب زدم: هوم ... سلام!
آرام ل**ب زدم: هوم... سلام!
در تمام دیالوگ‌ها این نکته رعایت نشده و به جای- از _ استفاده شده و به جمله چسبیده است.
فعل هایی که از مصدر گذاشتن هستند با ذال نوشته می شوند. مثلا درپست اول:
نزار
نذار
نیمه فاصله در بیشتر موارد رعایت شده ولی در برخی موارد رعایت نشده.
برای مثال:
آنجا
آن‌جا
در پست اول:
می تواند
می‌تواند
در پست دوم:
سلیقه ی
سلیقه‌ی
برخی افعال استثنا هستند و در آن‌ها از نیم فاصله استفاده نمی‌شود.
می‌آم
می‌رم

میام
میرم


استفاده از ویرگول و نقطه ویرگول هم در جملات دیده نمی‌شود.
در پست اول:
شما نمی‌دانید اما ممکن است نیاز باشد یک نمونه انسانی را به خرگوش تبدیل کنم!
شما نمی‌دانید، اما ممکن است نیاز باشد یک نمونه انسانی را به خرگوش تبدیل کنم!
در پست دوم:
و یک الماس قرمز یاقوت زیبا را از جیب خود بیرون آورد و مخفیانه در کف دست من گذاشت زیرا چشمان دختر چاق به ما خیره بود.
و یک الماس قرمز یاقوت زیبا را از جیب خود بیرون آورد و مخفیانه در کف دست من گذاشت؛ زیرا چشمان دختر چاق به ما خیره بود.
امیدوارم ناظر عزیز مترجم را در رعایت علائم و اصلاح آن‌ها یاری و راهنمایی کند. @Aran.


تناسب بدنه:

مونولوگ بافت ادبی دارد و دیالوگ‌ها به زبان عامیانه نوشته شده‌اند. تغییر بافت دیده نمی‌شود و ترجمه یک دست و روان است و فقط در چندجا شکسته نویسی افعال مشاهده می‌شود.



قلمتان مانا :rose:
خیلی ممنون از اینکه وقت گذاشتید و نقد کردید
مواردی رو که گفتید حتما اصلاح میکنم
ناظر هم راجب به موارد نگارشی بهم گفته بود و سعی کردم تا جایی که میشد رعایتشون کنم
باز هم ممنون
 
به نام گرداننده‌ی روزگار

نقد ترجمه‌ی الماس سرخ

مترجم: @روناهی

منتقد: @Maryam.Saadat


برگرداندن نام:

از آنجایی که نام اصلی رمان، "The Red Diamon" است، و "Red" به معنای قرمز و "Diamond" به معنای الماس است، برگرداندن آن، کاملا درست است.

ژانر:

طبق نوشته‌ی متون در حال ترجمه، که در آن از جادو و جنبل استفاده و شخصیت رمان در حال ترجمه، یک افسونگر است، ژانر رئالیسم جادویی برای آن بهترین گزینه است. البته از آنجایی که شخصیت رمان مربوطه، درگیر احساساتش نسبت به یک فرد دیگر می‌شود، ژانر عاشقانه را نیز می‌تواند دربرگیرنده باشد. البته زمانی که رمان مربوطه پست‌های بیشتری را پشت سر بگذارد، احتمال اینکه چنین حدسی درست است یا غلط، معلوم خواهد شد.

فهم اصطلاحات و جای گذاری با ضرب‌المثل‌های فارسی:

بازگرداندن صحیح اصطلاحات و جملات انگلیسی به فارسی با مهارت هرچه تمام‌تر انجام شده!

روان و قابل فهم بودن:
داستان درباره دختری‌است که برای تحصیل و پیشرفت بهتر در کار خود، به دانشگاهی می‌رود که در آنجا، فکر او مشغول پسری می‌شود... .
مترجم به صورتی رمان را برگردانده که خواننده، بسیار راحت با رمان همراه شده و جای هیچ ابهامی را برای او نمی‌گذارد.

علائم نگارشی:

علائم نگارشی از همان ابتدای رمان، از مقدمه دیده می‌شود. چنین علائمی را باید به کلمه قبلی چسبیده و از کلمه بعد، جدا نمود.
احساس کردم چون اولین بار است در اتاق جدیدم بیدار شده‌ام شکاف بزرگی در ذهنم ایجاد شده است.

احساس کردم چون اولین بار است در اتاق جدیدم بیدار شده‌ام، شکاف بزرگی در ذهنم ایجاد شده است.

در بیشتر دیالوگ‌ها به جای - از _ استفاده شده است که نکته بسیار مهمی است.


در بیشتر افعال، که مصدر گذاشتن به کار می‌رود، دیده شده که به جای بذار از بزار استفاده شده است.

در بیشتر جملات، ویرگول و نقطه ویرگول مشاهده نمی‌شود.

احساس کردم چون اولین بار است در اتاق جدیدم بیدار شده‌ام شکاف بزرگی در ذهنم ایجاد شده است.

احساس کردم چون اولین بار است در اتاق جدیدم بیدار شده‌ام، شکاف بزرگی در ذهنم ایجاد شده است.

من قبلاً هرگز هیچ چیز را به اشتراک نگذاشته بودم و در کل زیاد با دیگران جوش نمی خوردم. به همین دلیل می‌دانستم این همه مشترک بودن یک اتاق برایم بار سنگینی خواهد بود.

من قبلاً هرگز هیچ چیز را به اشتراک نگذاشته بودم و در کل زیاد با دیگران جوش نمی خوردم؛ به همین دلیل می‌دانستم این همه مشترک بودن یک اتاق برایم بار سنگینی خواهد بود.


از نیم‌فاصله در بیشتر موارد استفاده نشده:
سلیقه ی
سلیقه‌ی
آنجا
آن‌جا

یک سری افعال استثنا هستند همچون:

می‌آم
می‌رم
بی‌آر

میام
میرم
بیار


بافت بدنه:

مونولوگ‌ها به صورت کامل، بافت ادبی دارند و دیالوگ‌ها به زبان عامیانه، نوشته شده‌اند.
در افعال یک سری شکسته‌نویسی‌هایی مشاهده می‌شود که مترجم عزیزمان باید به آن‌ها بیشتر توجه کند؛ و به دلیل عدم تغییر بافت در مونولوگ‌ها، ترجمه یک دست و روان است.


:rose:به امید اتمام هرچه بهتر رمان شما:rose:
 
به نام خدای پروانه‌های رنگارنگ

نام رمان: THE Red Diamond
نام ترجمه شده: الماس سرخ


ترجمه توسط: @روناهی
نقد توسط: @~Mahtab`


بازگرداندن نام: کلمه‌ی "Red" به معنای قرمز یا سرخ است و کلمه‌ی "Diamond" به معنی الماس. کلمه‌ی "The" هم نقشی در معنی فارسی کلمه ندارد. نام رمان، به خوبی ترجمه شده است؛ زیرا نام "الماس سرخ" بیشتر از کلمه‌ی "الماس قرمز" توجه خواننده را جلب می‌کند.
ژانر: آنطور که از خلاصه معلوم است، ما با ژانر رئالیسم جادویی، به‌خاطر وجود کلمه‌هایی مثل "جادو" و "جادوگر"، همراه هستیم. همچنین از کلمه‌ی "عشق" می‌توان فهمید که در گذر زمان رمان، ما با ژانر عاشقانه مواجه هستیم.
فهم اصطلاحات: در فهم اصطلاحات و جای‌گذاری با ضرب‌المثل‌های فارسی، خوب عمل کرده‌اید. مانند به کار بردن کلماتی چون:
بهترینِ بهترین‌ها، جو عجیب غریبی
روان و قابل فهم بودن: محتوای رمان، قابل فهم و روان نوشته شده بود.
منولوگ، بافت ادبی و دیالوگ، بافت محاوره‌ای داشت.
همه‌جا، این بافت را رعایت کرده بودید؛ اما در پارت شماره‌ی 4# مشاهده می‌شود که در یکی از دیالوگ‌ها، کلمه‌ای به کار بردید که به روان بودن ترجمه، لطمه می‌زند:
من جواب دادم:
- من خوبم، مشکلی پیش نمی‌آد پدربزرگ.
می‌آد تلفظش سخته.
به‌جای این کلمه باید بنویسید: میاد
نکته‌ی دیگری در روان بودن ترجمه وجود دارد که رعایت آن، در بعضی جاها بهتر است.
مانند همان دیالوگی که در مثال بالا از آن نام برده شد:
من جواب دادم:
- من خوبم، مشکلی پیش نمیاد پدربزرگ.
شاید متوجه این شده باشید که کلمه‌ی "من" دوبار تکرار شده و کمی روان بودن ترجمه را ناقص کرده است.
برای برطرف کردن این ناقصی، یکی از "من"ها رو حذف می‌کنیم؛ که بهتر است "من" قبل از دیالوگ حذف شود. به این صورت:
جواب دادم:
- من خوبم، مشکلی پیش نمیاد پدربزرگ.
همچنین می‌توانید هردو ضمیر را حذف کنید:
جواب دادم:
- خوبم، مشکلی پیش نمیاد پدربزرگ.
در این مورد هم اینگونه تکرار دیده می‌شود:
پارت شماره 7#: گرچه تقریبا دو چمدان را با تقریبا تمام لباس‌هایم آورده بودم، اما باز نمی‌داستم که...
این جمله غلط است و آن را اینطوری می‌نویسیم:
گرچه دو چمدان را با تقریبا تمام لباس‌هایم آورده بودم؛ اما باز هم نمی‌دانستم که...
به‌جای کلمه‌ی "باز" باید بنویسید "باز هم".
علائم نگارشی: علائم نگارشی را تا حدودی رعایت کرده بودید؛ اما اشکالاتی داشتید که آن‌ها را برایتان مثال می‌زنم:
کلمات:
یک بار (غلط)
یک‌بار (درست)
***
بیش تر (غلط)
بیشتر (درست)
***
بی حوصله (غلط)
بی‌حوصله (درست)
***
آن‌که (غلط)
آن که (درست)
***
جرات (غلط)
جرأت (درست)
جملات:
از علامت نقطه‌کاما "؛" به درستی استفاده نکردید.
این علامت، بعد از کلماتی چون:
اما، پس، بنابراین، ولی، زیرا، چون (به معنی زیرا) و کلماتی از این قبیل، می‌آید.
از این علامت، در مواقعی استفاده می‌شود که جمله‌ی قبل تمام شده اما جمله‌ی بعدی، ادامه‌ی آن جمله است یا این که جمله‌ی بعدی، درباره‌ی جمله‌ی قبلی، توضیحی دارد.
چند مثال در رمانتان:
پارت شماره 6#:
با خودم گفتم که من سحرخیز نبودن را سرزنش می‌کنم؛ چون که در واقع، من عاشق صبح‌ها هستم؛ چون بهترین زمان برای ترتیب دادن برنامه‌های روزانه است. (درست)
پارت شماره 7#:
نیازی به مراقبت درمورد آنچه که مردم فکر می‌کنند یا می‌گویند نیست؛ زیرا ما همه، افراد جوانی در تلاش برای ساختن آینده‌ خود هستیم. (درست)
نکته آخر بخش علائم نگارشی:
پارت شماره 8#:
در آن لحظه، مشتم را محکم فشردم تا از این که به او بگویم (خفه شود) خودداری کنم. (درست)
در آن لحظه، مشتم را محکم فشردم تا از این‌که به او بگویم ( خفه شود ) خودداری کنم. (غلط)
پارت شماره 4#:
از طرف دیگر، پدربزرگ جوری دختر را نگاه می‌کرد که انگار گربه موردعلاقه‌اش که (اسپوکس) نام داشت را... (درست)
از طرف دیگر پدربزرگ، جوری دختر را نگاه می‌کرد که انگار گربه مورد علاقه‌اش که ( اسپوکس ) نام داشت را... (غلط)

***

از ناظر عزیز @Aran. خواهشمند هستم که از این به بعد روی نظارت این رمان، توجه بیشتری داشته باشند و نکات را گوشزد کنند.

سپاس از انتقاد پذیریِ شما مترجم عزیز
قلمتان جاویدان... :458211-8e33e52a2f7bd5005505daf268120cac:
 
خیلی ممنون از منتقدای عزیز
سعی میکنم حتما همه نکاتی رو ک گفتید رعایت بشه
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا