R Regina کاربر حرفهای سطح 43 ارسالیها 1,846 پسندها 75,252 امتیازها 64,873 مدالها 26 سن 21 12/7/20 نویسنده موضوع محروم #11 پیچش ابروی تو درهم به هنگام غضب عقل را حیران کند از بهر خلقت، ای عجب! آخرین ویرایش 24/10/21 امضا : Regina
R Regina کاربر حرفهای سطح 43 ارسالیها 1,846 پسندها 75,252 امتیازها 64,873 مدالها 26 سن 21 12/7/20 نویسنده موضوع محروم #12 سوگند به پیمان میان من و تو سوگند به این عشق نهان من و تو در ساعت دیدار و قرار من و تو سامان دل و مونس جانم همه تو آخرین ویرایش 24/10/21 امضا : Regina
سوگند به پیمان میان من و تو سوگند به این عشق نهان من و تو در ساعت دیدار و قرار من و تو سامان دل و مونس جانم همه تو
R Regina کاربر حرفهای سطح 43 ارسالیها 1,846 پسندها 75,252 امتیازها 64,873 مدالها 26 سن 21 12/7/20 نویسنده موضوع محروم #13 محو صدای تو شدم یار خوش آواز رام نگاه تو شدم دلبر طناز آخرین ویرایش 24/10/21 امضا : Regina
R Regina کاربر حرفهای سطح 43 ارسالیها 1,846 پسندها 75,252 امتیازها 64,873 مدالها 26 سن 21 12/7/20 نویسنده موضوع محروم #14 غره مشو به ظاهرت، چشم سیاه ساحرت قلب مرا ربوده ای، قلب دگر زیاده ات! آخرین ویرایش 24/10/21 امضا : Regina
R Regina کاربر حرفهای سطح 43 ارسالیها 1,846 پسندها 75,252 امتیازها 64,873 مدالها 26 سن 21 12/7/20 نویسنده موضوع محروم #15 از بس که تو را مونس خود ساخته ام هر دم به خیالم که تو هم اینجایی! آخرین ویرایش 24/10/21 امضا : Regina
R Regina کاربر حرفهای سطح 43 ارسالیها 1,846 پسندها 75,252 امتیازها 64,873 مدالها 26 سن 21 12/7/20 نویسنده موضوع محروم #16 سایه ی عشق بر زمین افتاد آسمان همچو یک شقایق شد دست بردم به سمت موهایت سهم من گردش دقایق شد! آخرین ویرایش 24/10/21 امضا : Regina
R Regina کاربر حرفهای سطح 43 ارسالیها 1,846 پسندها 75,252 امتیازها 64,873 مدالها 26 سن 21 24/10/21 نویسنده موضوع محروم #17 دردانهی بی رحم بیا و نظری کن در کوچهی دل باز بیا رهگذری کن در دام بلایت شده بیچاره گرفتار ای ماه بیا و به دل من نظری کن این عشق شده باعث آزار من امشب رحمی کن و در حکمهام دادگری کن یک اهل وفا گفت که تو اهل جفایی اما تو بیا از نظر خود گذری کن امضا : Regina
دردانهی بی رحم بیا و نظری کن در کوچهی دل باز بیا رهگذری کن در دام بلایت شده بیچاره گرفتار ای ماه بیا و به دل من نظری کن این عشق شده باعث آزار من امشب رحمی کن و در حکمهام دادگری کن یک اهل وفا گفت که تو اهل جفایی اما تو بیا از نظر خود گذری کن