فال شب یلدا

شاعر‌پارسی اشعار رشیدالدین وطواط

ღReyhaneღ

کاربر نیمه فعال
سطح
8
 
ارسالی‌ها
578
پسندها
891
امتیازها
6,273
مدال‌ها
9
  • #11
ای راحت عیش ها وصالت
مقصود همه جهان جمالت

ای مهنت عاشقان فراقت
وی نعمت مفلسان وصالت

ای پردهٔ نقش حسن زلفت
وی دانهٔ دام عشق خالت

ماه شب چهارده بخوبی
ناقص بر آیت کمالت

پالوده تن من از فریبت
فرسوده تن من از محالت

ای حال دلم تباه بی تو
چون حال دلم مباد حالت

نی نی ، که مراست تازه عیشی
در سایهٔ دولت خیالت
 
امضا : ღReyhaneღ

ღReyhaneღ

کاربر نیمه فعال
سطح
8
 
ارسالی‌ها
578
پسندها
891
امتیازها
6,273
مدال‌ها
9
  • #12
با تو در سینه جان نمی گنجد
تو درونی ازان نمی گنجد

عشق در سر برفت و عقل برفت
کین دو در یک مکان نمی گنجد
 
امضا : ღReyhaneღ

ღReyhaneღ

کاربر نیمه فعال
سطح
8
 
ارسالی‌ها
578
پسندها
891
امتیازها
6,273
مدال‌ها
9
  • #13
جانا ، مرا غم تو بغایت همی رسد
اندوه عشق تو بنهایت همی رسد

گویی : حکایتی مکن از حال عشق من
خود کی ز عشق تو بحکایت همی رسد؟

حسن تو ختم گشت نخواهد ، که هر زمان
در شأن من بحسن صد آیت همی رسد

کم کن جفا ، که از تو بدرگاه تاج دین
گه گه بلطف حال شکایت همی رسد
 
امضا : ღReyhaneღ

ღReyhaneღ

کاربر نیمه فعال
سطح
8
 
ارسالی‌ها
578
پسندها
891
امتیازها
6,273
مدال‌ها
9
  • #14
جانم از عشق تو می بخروشد
دلم از انده تو می جوشد

این همه نامهٔ حسرت خواند
و آن همه جامهٔ محنت پوشد

شخص رنجورم از دست فراق
زهر بر یاد تو چون می نوشد

شادم از عشق تو ، هر چند دلم
باغم عشق بجان می کوشد

گر بمانیم ز عشقت ، یارا
کس بسیم سره مان را نفروشد
 
امضا : ღReyhaneღ

ღReyhaneღ

کاربر نیمه فعال
سطح
8
 
ارسالی‌ها
578
پسندها
891
امتیازها
6,273
مدال‌ها
9
  • #15
جانا ، همه خطاب تو با من جفا بود
وز من جفات را همه پاسخ وفا بود

هرگز مباد با تو جفاکار روزگار
ور چه همیشه کار تو با من جفا بود

ای نزد من ز جان و دل من عزیز تر
قصدت همه بجان و دل من چرا بود؟

با روی تست عشق روا و بدین سبب
هر چان ز تو بروی من آید روا بود

گویند : دل بمهر نگاری دگر سپار
هرگز نکوتر از تو نگاری کجا بود ؟

خورشید پیش نقش رخ تو هدر شود
یاقوت پیش رنگ لب تو هبا بود

جان مرا همیشه سعادت زیادست
حاشا! اگر زیاد تو جانم جدا بود

بربود عشق تو دل و دیده ز من و لیک
با عشق تو غم دل و دیده کرا بود؟

تا کی تنم ز عشق تو بار بلا کشد ؟
تا کی دلم ز جور تو یار عنا بود؟

در کش ز جور دامن و می دان:که رسم جور
در روزگار خسرو عادل خطا بود
 
امضا : ღReyhaneღ

ღReyhaneღ

کاربر نیمه فعال
سطح
8
 
ارسالی‌ها
578
پسندها
891
امتیازها
6,273
مدال‌ها
9
  • #16
رفت آن کم بر تو آبی بود
یا سلام مرا جوابی بود

از سر ناز و از سرکشی
هر نفس با منت عتایی بود

در کف من ز دست ساقی وصل
هر زمان ساغر شرابی بود

وعدهای خوشم همی دادی
آن همه وعدها سرابی بود

روزگار وصال جمله گذشت
گوی آن روزگار خوابی بود
 
امضا : ღReyhaneღ

ღReyhaneღ

کاربر نیمه فعال
سطح
8
 
ارسالی‌ها
578
پسندها
891
امتیازها
6,273
مدال‌ها
9
  • #17
ای معجزات موسی بنموده از گریبان
هم چشم تست فرعون ، هم زلف تست ثعبان

ای پیش روی خوبت حسن هزار یوسف
داری هزار یعقوب اندر هزار کنعان

ای خاسته بخوبی ، صد فتنه خاست از تو
ای خاسته بخوبی ، بنشین و فتنه بنشان

با چاه آن ز نخدان بر آن لبان زمزم
گویی که : عاشقان را با کعبه گشت یکسان

چون اصل زندگانی نوش لب تو دیدم
نام لبت نهادم سلطان آب حیوان

چون در عراق یک دل نگذاشتی مسلم
خورشید نیکوانی ، سر برزن از خراسان
 
امضا : ღReyhaneღ

ღReyhaneღ

کاربر نیمه فعال
سطح
8
 
ارسالی‌ها
578
پسندها
891
امتیازها
6,273
مدال‌ها
9
  • #18
مشکست توده توده نهاده بر ارغوان
زلفین حلقه حلقهٔ آن ماه دلستان

زان توده تودهٔ مشک آیدم حقیر
زین حلقه حلقهٔ تنگ آیدم بجان

چون قطره قطره آب لطیفست عارضش
وز نور شعله شعله نهاده بر ارغوان

زان قطره قطرهٔ آبست چون بخار
زین شعله شعلهٔ نارست چون دخان

هر روز دجله دجله بر آرم من از سرشک
کو طرفه طرفه گل شکفاند ببوستان

زان دجله دجله دجلهٔ بغداد را مدد
زین طرفه طرفه طرفهٔ شمشاد شد نوان

تا پشته پشته بار فراقش همی کشم
چون ذره ذره کرد مرا بر هوا هوان

زان پشته پشته پشتهٔ کوه آیدم سبک
زین ذره ذره ذرهٔ گرد آیدم گران

هجرانش باره باره زمن برد خواب و خور
من خیره خیره مانده ز دست عنا عیان

زان باره باره بارهٔ ...............
زین خیره خیره خیرهٔ ...................

چون نکته نکته در غزل آرم ز وصف او...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ღReyhaneღ

hadi

مدیر بازنشسته
سطح
42
 
ارسالی‌ها
3,522
پسندها
17,750
امتیازها
71,673
مدال‌ها
101
  • #19
ای بر مراد رأی تو ایام رامضا
بسته میان بطاعت فرمان تو قضا
از جاه تو گرفته سیادت بسی شرف
وز فر تو فزوده وزارت بسی بها
خلق خدای را برعایت تویی پناه
دین رسول را بهدایت تویی ضیا
هستت عراق نام ، ولیکن به مکر مت
درجمله عراق و خراسان چو تو کجا؟
افروختست ملک باقبال تو جمال
و افروختست شرع بتأیید تو لوا
کرده جهان بر امر تو و نهی تو قرار
داده فلک بحل تو عقد تو رضا
زنده بحل و عقد تو احکام کردگار
تازه ه امر و نهی تو آثار مصطفی
تو کبریای محضی و منت خدای را
کندر شمایل تو نه کبرست و نه ریا
آرایش جهانی و آسایش بشر
سرمایه حیاتی و پیرایه حیا
جسته هنر بطبع شریف تو اتصال
کرده ظفر برأی رفیع تو اقتدا
خاک جناب و گرد براق تو خلق را
در دست کیمیا شد و در دیده توتیا
ای منبع وزارت و ای معدن شرف
ای غالب کفایت...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : hadi

hadi

مدیر بازنشسته
سطح
42
 
ارسالی‌ها
3,522
پسندها
17,750
امتیازها
71,673
مدال‌ها
101
  • #20
ای جاه تو فراخته اعلام کبریا
صافیست اعتقاد تو از کبر و از ریا

در عقد ملک در جلال تو واسطه
در چشم فتح گرد براق تو توتیا

دست مبارک تو و طبع کریم تو
موقوف بر سخاوت و مجبول بر سخا

از نکتهای خوب تو مضمون شده هنر
با وعدهای دست تو مقرون شده وفا

درماندهٔ حوادث و مجروح چرخ را
از همت تو راحت و از سعی تو شفا

سودیست مهر تو ، که نبیند کسش زیان
دردیست کین تو ، که نیابد کسش دوا

اوج جلالت تو به رفعت چو آفتاب
خاک ستانهٔ تو بصنعت چو کیمیا

از طبع توست سینه ناهید را طرب
وز رأی توست چشمه خورشید را ضیا

در بوستان عیش ، نهاد امید خلق
از ابر مکرمات تو با نشو و با نما

از خصم صد ولایت و از تو یکی پیام
وز مال صد خزانه و از تو یکی عطا

حساد آنچه از تو و رمح تو دیده اند
فرعون از کلیم ندیدست و از عصا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : hadi

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا