متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه •●• یـک جـرعه کتـاب •●•

  • نویسنده موضوع Aryana_gh
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 282
  • بازدیدها 11,146
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Aryana_gh

کاربر انجمن
سطح
8
 
ارسالی‌ها
301
پسندها
1,973
امتیازها
12,063
مدال‌ها
6
  • نویسنده موضوع
  • #41
آرام باش. برگرد و از دور به خودت نگاه کن. ببین احساساتت چطور دیوانه وار مى چرخند، اول عشق بعد تنفر حالا خشم. عواطف چقدر دمدمى و زودگذرند. ببین چطور اول اینجا و بعد آنجا به دست دیگران دستخوش تلاطم شده اى. اگر مى خواهى رشد کنى باید با گره زدن احساساتت به چیزى تغییر ناپذیر و ابدى بر عواطفت چیره شوى

مسئله اسپینوزاز_اروین یالوم
 
امضا : Aryana_gh

Aryana_gh

کاربر انجمن
سطح
8
 
ارسالی‌ها
301
پسندها
1,973
امتیازها
12,063
مدال‌ها
6
  • نویسنده موضوع
  • #42
رفتم اشپزخانه و دستم را فرو کردم در ظرف شکر. دور هفت تیر نوچی که بیرون امده بود شکرک زده بود. تفنگ را تکاندم توی استکان چای و بعد چای را نوشیدم. مزه ی تفنگ میداد! قبل از در زدن دست کردم توی کیفم. تفنگ سر جایش بود ولی شکرش رفته بود. دیگر ماجرا هیچ شیرینی ای نداشت

جزء از کل_استیو تولتز
 
امضا : Aryana_gh

Aryana_gh

کاربر انجمن
سطح
8
 
ارسالی‌ها
301
پسندها
1,973
امتیازها
12,063
مدال‌ها
6
  • نویسنده موضوع
  • #43
اولین فضیلت ناچیزی که به فکرمان می رسد، یاد دادن پس انداز به فرزندانمان است. یک قلک به آن ها هدیه می کنیم و توضیح می دهیم که جمع کردن پول، چقدر زیباتر از خرج کردن است. بنابراین، قلک، اولین اشتباه ماست، در برنامه ی تربیتی مان، یک فضیلت ناچیز، برقرار کرده ایم. وقتی که قلک سرانجام شکسته شد و پول خرج شد، بچه ها احساس تنهایی و غم می کنند که دیگر پولی نیست.
تا آنجا که مربوط به تربیت بچه ها می شود، فکر می کنم که نباید به آنها فضیلت های ناچیز، بلکه باید فضیلت های بزرگ را آموخت. نه صرفه جویی را؛ که سخاوت را و بی تفاوتی به پول را.
نه احتیاط را؛ که شهامت و حقیر شمردن خطر را. نه زیرکی را؛ که صراحت و عشق به واقعیت را.
نه سیاست بازی را؛ که عشق به همنوع و فداکاری را. نه آرزوی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Aryana_gh

Aryana_gh

کاربر انجمن
سطح
8
 
ارسالی‌ها
301
پسندها
1,973
امتیازها
12,063
مدال‌ها
6
  • نویسنده موضوع
  • #44
بستن چشم هايت چيزی را تغيير نمی دهد. هيچ چيز فقط به خاطر اينكه تو آنچه را دارد اتفاق مي افتد نمی بينی، ناپديد نمی شود. در حقيقت بار ديگری كه چشم هايت را باز كنی اوضاع حتی خيلی بدتر خواهد بود. دنيايی كه ما در آن زندگی می كنيم اين چنين است. چشم هايت را كاملا باز نگه دار. فقط يک ترسو چشم هايش را می بندد. بستن چشم هايت و گرفتن گوش هايت زمان را متوقف نمی كند.

كافكا در کرانه_هاروکی موراکامی
 
امضا : Aryana_gh

Aryana_gh

کاربر انجمن
سطح
8
 
ارسالی‌ها
301
پسندها
1,973
امتیازها
12,063
مدال‌ها
6
  • نویسنده موضوع
  • #45
می گوید: هریک از ما چیزی را از دست می دهیم که برایمان عزیز است. فرصت های از دست رفته، امکانات از دست رفته، احساستی که هرگز نمی توانیم برشان گردانیم. این قسمتی از آن چیزی است که به آن می گویند زنده بودن. اما درون کله ما_ دست کم این جائیست که من تصور می کنم_ جای کمی هست که این خاطرات را در آن بیانباریم. اتاقی با قفسه هایی نظیر این کتابخانه. و برای فهم کارکرد قلب مان باید مثل این کتابخانه فیش درست کنیم. باید چندی به چندی از همه چیز گردگیری کنیم. بگذاریم هوای تازه وارد شود و آب گلدان های گل را عوض کنیم.

کافکا در کرانه_هاروکی موراکامی
 
امضا : Aryana_gh

Aryana_gh

کاربر انجمن
سطح
8
 
ارسالی‌ها
301
پسندها
1,973
امتیازها
12,063
مدال‌ها
6
  • نویسنده موضوع
  • #46
برای هر کسی، یه اسم توی زندگیش هست که تا ابد هر جایی اونو بشنوه، ناخودآگاه برمیگرده به همون سمت؛
یا از روی ذوق، یا از روی حسرت، یا از روی نفرت…


کافکا در کرانه_هاروکی موراکامی
 
امضا : Aryana_gh

Aryana_gh

کاربر انجمن
سطح
8
 
ارسالی‌ها
301
پسندها
1,973
امتیازها
12,063
مدال‌ها
6
  • نویسنده موضوع
  • #47
کتاب هایی که بخاطر ضخامتشان حداقل هفتصد هشتصد صفحه انتخاب کرده ام به سرعت میخوانم. زمانی که صرف خواندن میکنیم، واقعا زمان نیست. من با گذر از هر صفحه به صفحه ی بعد از مرزها عبور میکنم، به خانه های خواب آلوده وارد می شوم، دخترک فراری درونم کتاب هارا میخواند و هیچ ژاندارمی نمیتواند پیش از آنکه او به جمله آخر برسد پیدایش کند، قبل ازینکه او به سوی آسمانی سر بلند کند که در ابتدای فصل آبی بوده و حالا سیاه است. من بیست و هفت ساله ام اما خواننده کتاب سن مشخصی ندارد. در برابر یک کتاب باز فقط کودکی وجود دارد که اجازه داده اند مدتی بعد از ساعت ده شب باز هم در خیابان به بازی هایش ادامه دهد .

دیوانه وار _کریستین بوبن
 
امضا : Aryana_gh

Aryana_gh

کاربر انجمن
سطح
8
 
ارسالی‌ها
301
پسندها
1,973
امتیازها
12,063
مدال‌ها
6
  • نویسنده موضوع
  • #48
مگذار که عشق، به عادت دوست داشتن تبدیل شود.
مگذار که حتی آب دادن گلهای باغچه، به عادت آب دادن گلهای باغچه تبدیل شود.
عشق، عادت به دوست داشتن و سخت دوست داشتن دیگری نیست. پیوسته نو کردن خواستنی ست که خود پیوسته، خواهان نو شدن است و دیگرگون شدن!
تازگی، ذات عشق است و طراوت، بافت عشق. چگونه میشود تازگی و طراوت را از عشق گرفت و عشق همچنان عشق بماند؟
عشق، تن به فراموشی نمیسپارد مگر یک بار برای همیشه.
جام بلور، تنها یک بار می شکند. میتوان شکسته اش را، تکه هایش را، نگه داشت_ اما شکسته های جام، آن تکه های تیز برنده، دیگر جام نیست.
احتیاط باید کرد. همه چیز کهنه میشود. و اگر کوتاهی کنیم عشق نیز. بهانه ها جای حس عاشقانه را خوب می گیرند.

یک عاشقانه ی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Aryana_gh

Aryana_gh

کاربر انجمن
سطح
8
 
ارسالی‌ها
301
پسندها
1,973
امتیازها
12,063
مدال‌ها
6
  • نویسنده موضوع
  • #49
عشق، محصول ترس از تنها ماندن نيست.
عشق، فرزند اضطراب نيست.
عشق، آويختن بارانی به نخستين ميخي که دست مان به آن مي رسد نيست.
عشق عکس يادگاری نيست، عشق قيام پايدار انسان های مقتدر است در برابر ابتذال. با اين وجود، عشق يک کالاي مصرفی ست، نه پس انداز کردنی


یک عاشقانه آرام _ نادر ابراهیمی
 
امضا : Aryana_gh

Aryana_gh

کاربر انجمن
سطح
8
 
ارسالی‌ها
301
پسندها
1,973
امتیازها
12,063
مدال‌ها
6
  • نویسنده موضوع
  • #50
فقط یک بار
يک بار،
يک بار،
و فقط يک بار مي توان عاشق شد.
عاشق زن،
عاشق مرد،
عاشق انديشه،
عاشق وطن،
عاشق خدا،
عاشق عشق،
يک بار،
فقط يک بار.
بار دوم ديگر خبری از جنس اصل نيست


يک عاشقانه ی آرام _ نادر ابراهيمى
 
امضا : Aryana_gh
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا