نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

چکیده نگار دیالوگ و مونولوگ‌های جذاب رمان‌های انجمن

  • نویسنده موضوع فرزان
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 152
  • بازدیدها 8,626
  • کاربران تگ شده هیچ

ADLAYD

کاربر حرفه‌ای
سطح
21
 
ارسالی‌ها
1,577
پسندها
10,939
امتیازها
31,873
مدال‌ها
21
  • #91
-‌ می‌تونم دلیل این همه سرما توی چشماتو بدونم؟‌
-‌ نه!‌
-‌ چرا؟‌ فکر نکنم اینقدر جواب سوالم سخت باشه ها!‌
-‌ سخته!‌
-‌ چی سخته؟‌ این که تو چشام نگاه کنی و بهم بگی خوبی در حالی که چشمات چیز دیگه‌ای رو میگه؟‌!‌
-‌ دروغ می‌خوای؟‌
-‌ چی؟‌ چه ربطی داشت؟‌!‌
-‌ اگر می‌خوای دروغ بشنوی،‌ که هیچی!‌ اگر نه که...‌ .
-‌ ...‌ .
-‌ فقط ساکت باش!‌


fateme26
 
امضا : ADLAYD

Death Stalker

هنرمند انجمن
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,170
پسندها
155,801
امتیازها
80,673
مدال‌ها
30
  • #92
- هی گریدی! تو هکری درسته؟!
- آره؛ واس چی می‌پرسی؟!
- ببینم؛ به یه هکری که توسط کس دیگه هک شده چی میگن؟!
- بهش میگن هکر هک‌شده!
- خب تو الان یه هکر هک‌شده‌ای!
داستان کوتاه لیگ بی‌مصرف‌‌ها
 
امضا : Death Stalker

Zahra.D_T

تدوینگر ازمایشی
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,260
پسندها
20,138
امتیازها
43,073
مدال‌ها
20
  • #93
- خب؟
- چی بگم؟
- برای گفتن؟ خیلی چیزا؛ ولی فعلاً دلیل این رو می‌خوام بدونم که چرا نمی‌خوای راه بری؟!
سرش را به نشانه فهمیدن تکان داد، چرا نمی‌خواهد راه برود؟ جوابش آسان است، چون گام گذاشتن در دنیا برایش سخت شده!
 

Zahra.D_T

تدوینگر ازمایشی
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,260
پسندها
20,138
امتیازها
43,073
مدال‌ها
20
  • #94
- این‌جا چی‌کار می‌کردی؟!
- کارم مهم بود.
- چه کاری که باعث شد، این‌جوری خودتو توی دردسر بندازی؟
- اگه چیز مهمی نبود که عمراً می‌رفتم سراغش... .
- اون میومد سراغش.
- نه! براش دردسر می‌شد.
- بعد برای تو نشده؟
- یادت رفته؟ منی وجود نداره، برای همه، هیچ‌کس نمی‌دونه من وجود دارم!


مبارزان رعد
 
آخرین ویرایش

ستین؛

نویسنده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,054
پسندها
24,477
امتیازها
41,073
مدال‌ها
30
  • #95
-بعضی از انسان‌ها خوشبو هستند؛ مثل بوته یاس. حرف‌هاشون، نگاه‌هاشون، رفتارشون، بوی خوبی میده...بوی اعتماد، بوی محبت!
-...
-برخی‌ها هم ظاهرِ سفت و سختی دارن...درست مثل کاکتوس! در شرایط سخت ظاهر استوارشون رو حفظ می‌کنند و باعث می‌شن بقیه به اون‌ها پناه ببرند غافل از اینکه این فقط یک تظاهره...تظاهر به محکم بودن!
 
امضا : ستین؛

S.SALEHI

کاربر انجمن
سطح
10
 
ارسالی‌ها
369
پسندها
1,905
امتیازها
12,773
مدال‌ها
11
  • #96
- امیر بهـادر!
- زهر مارو امیر بهادر دارم حرف می‌زنم دختر!
- آخرشم رو دلم می‌مونه یه بار درست و حسابی جوابم رو بدی!
- عه آرزوته؟!
- یکم!
- دیگه درست‌تر از این؟
- اوهوم.

- مگه میشه؟
- چرا نشه؟
- درستش چی میشه؟
- مثلا... مثلا هرچی!
- می‌دونم «هرچی» یعنی قربون صدقه!


رمان حاکــم*
نوشته فرشته تات شهدوست



پ.ن: از رمانای انجمن دیالوگ یادم نمونده!!
 

S.SALEHI

کاربر انجمن
سطح
10
 
ارسالی‌ها
369
پسندها
1,905
امتیازها
12,773
مدال‌ها
11
  • #97
- گریه؟! سرتو بگیر بالا پرنسس! تاجت داره می‌افته!



صحرای ویرانگر*
فرشته تات شهدوست❤
 

S.SALEHI

کاربر انجمن
سطح
10
 
ارسالی‌ها
369
پسندها
1,905
امتیازها
12,773
مدال‌ها
11
  • #98
- دنیای من چقدر سیاه و تاریکه پریزاد! الانم داره دور سرم می‌چرخه!
- ضعف کردی! حتما فشارت افتاده.
- فشار مرد که نمی‌افته.
- مگه مرد آدم نیست؟!
- ولی به نامرداش نمی‌گن آدم مگه نه؟


حاکم*
فرشته تات شهدوست:)

- تو بازی حکم... مهم این نیست دست خوبی داشته باشی مهم اینه یار خوبی داشته باشی.
 

S.SALEHI

کاربر انجمن
سطح
10
 
ارسالی‌ها
369
پسندها
1,905
امتیازها
12,773
مدال‌ها
11
  • #99
- آب در کوزه و ما گرد جهان می‌گشتیم آخدا؟ چه‌کار می‌کنی اون بالا با زحمت‌های ما؟ می‌بینی این پایین میون بنده‌هات چه گرگم‌به‌هوایی راه انداختی؟ خوب حال می‌کنی‌آ. بنازم کرم‌تو بامرام؛ بنازم.





دستان*
فرشته تات شهدوست
 

NEGIN BARZAN~

نویسنده انجمن
سطح
33
 
ارسالی‌ها
2,143
پسندها
30,354
امتیازها
64,873
مدال‌ها
19
  • #100
سرسختانه... با لحن محکم و کوبنده‌ای گفتم: میدونم که ایرانی هستید...میدونم که میخواید ایرانی بودنتون رو به رخ عرب‌ها بکشید...ولی راهش رو بلد نیستین...میخواین با شهرت و ثروت این رو نشون بدین ولی نمیدونید که ایرانی بودن یه افتخاره...باید جوری نشونش بدید که پشتش غیرت باشه...شرف و آبرو باشه...قصد توهین به شما رو ندارم...ولی به ایرانی بودنتون افتخار کنید...نذارید عرب‌ها به پول و ثروتتون افتخار کنند...

آبی به رنگ احساس من
(فصل دوم عشق و احساس من)
فرشته تات شهدوست
 
امضا : NEGIN BARZAN~
عقب
بالا