- ارسالیها
- 1,042
- پسندها
- 13,380
- امتیازها
- 33,373
- مدالها
- 18
- نویسنده موضوع
- #51
- تو... مهم... نیستی... آره... اصلاً گور بابات!
چشم از نگاهش برداشتم و همانطور که با انگشت اشارهام به قلبم نشانه رفته بودم؛ گفتم:
- من... نگران قلب خودمم!
سرم را پایین انداختم و با صدایی آرام گفتم:
- نگران قلبی که دست توهه... و اگر تو بمیری... قلب منم میمیره و منِ بدون قلب، با مُرده فرقی نداره
رمان خط بطلان
فاطمه عبدالهی
چشم از نگاهش برداشتم و همانطور که با انگشت اشارهام به قلبم نشانه رفته بودم؛ گفتم:
- من... نگران قلب خودمم!
سرم را پایین انداختم و با صدایی آرام گفتم:
- نگران قلبی که دست توهه... و اگر تو بمیری... قلب منم میمیره و منِ بدون قلب، با مُرده فرقی نداره
رمان خط بطلان
فاطمه عبدالهی