- تاریخ ثبتنام
- 3/9/19
- ارسالیها
- 1,619
- پسندها
- 20,839
- امتیازها
- 43,073
- مدالها
- 29
سطح
28
- مدیر
- #61
سرم رو توی دستهام گرفتم که ادامه داد
- کسی که تو رو انتخاب نکرد و حالا هم به یادت نمیاره بهتره فراموش بشه!
هیچی نگفتم و فقط آروم نفس کشیدم که دوباره ادامه داد
- بهتر نیست کسی که نمیشناستت رو به حال خودش بزاری؟
با این حرفش سرم رو بالا اوردم و دستم رو به یقهاش گرفتم و گفتم:
- شاهرخ تو هیچ میدونی من چندسال براش صبر کردم، حالا اون من رو یادش نمیاد و این یه چیز خوبه
دستم رو از روی یقهاش برداشتم و گفتم:
- دلم میخواست دوباره باهم آشنا بشیم ولی حالا دوباره اون پسرهی عوضی نمیزاره همیشه یکی موجب این بود که من از داشتنش عقب نشینی کنم اما این دلیل نمیشه که ولش کنم، متوجهی یا نه من نمیخوام فراموشش کنم
- اما اون فراموشت کرده
داستان کوتاه ماه شبهای من باش...
- کسی که تو رو انتخاب نکرد و حالا هم به یادت نمیاره بهتره فراموش بشه!
هیچی نگفتم و فقط آروم نفس کشیدم که دوباره ادامه داد
- بهتر نیست کسی که نمیشناستت رو به حال خودش بزاری؟
با این حرفش سرم رو بالا اوردم و دستم رو به یقهاش گرفتم و گفتم:
- شاهرخ تو هیچ میدونی من چندسال براش صبر کردم، حالا اون من رو یادش نمیاد و این یه چیز خوبه
دستم رو از روی یقهاش برداشتم و گفتم:
- دلم میخواست دوباره باهم آشنا بشیم ولی حالا دوباره اون پسرهی عوضی نمیزاره همیشه یکی موجب این بود که من از داشتنش عقب نشینی کنم اما این دلیل نمیشه که ولش کنم، متوجهی یا نه من نمیخوام فراموشش کنم
- اما اون فراموشت کرده
داستان کوتاه ماه شبهای من باش...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.