متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

اشعار رهاشده کاربران مجموعه اشعار دلی | NASI AGHAZADEH کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع nasi_ag
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 12
  • بازدیدها 937
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

nasi_ag

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
942
پسندها
18,479
امتیازها
41,073
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #11
دلم خونه ز غمت ای‌مادر,،
که هنوز منتظر گم‌شدتی.
او که شربت شهادت نوشید!
به چه امید بازهم،
منتظری؟!
او وداع کرد با عالم خویش،
ولی چشمان تو هنوز گریانند.
ای که من به قربان آن چشمانت،
جای او خوب است و جای ما،
تنگ.
 
امضا : nasi_ag

nasi_ag

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
942
پسندها
18,479
امتیازها
41,073
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #12
ز غم چشمانت هرشب می‌گریزم.
ز حال خود چه تعریفی کنم؟!
خراب است این دلم،
بی تو!
من تک و تنها چه کنم.
 
امضا : nasi_ag

nasi_ag

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
942
پسندها
18,479
امتیازها
41,073
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #13
می‌زند زخم هر دمی این روزگار
مجرمش کیست؟!
خدا داند فقط!
حکم را قاضی که داد نگاهش کردم...
محکوم قصه از همان اول خودم بودم فقط
 
امضا : nasi_ag
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا