گفتمان‌آزاد گفتمان آزاد رمان مرزهای بی‌قانون | marzieh-h نویسنده‌ی افتخاری انجمن یک رمان

[masihe.ch]

سلام عزیزم...خودم باهاتم...
امشب داغونم کردی بد گلوم به درد اومده از بغضی که توشه...با خوندن این پارتت یاد شبی که علی رضا به حالت دست درازی از الا استفاده کرد افتادم و عقده درونی آلا...ممنونم...بابت تمام حس های خوب و بدی که بهم هدیه دادی.زود تمومش کن که جوان ناکام نمونم و سکته قسمتم شه...

 

[سارا مرتضوی]

سرد بود ولی بد اخلاق نه نبود بیچاره جز یه مورد. مرسی که نظر گذاشتی باید دید چی میشه از این به بعد

من دوست دارم بکشمش

سلام عزیزم...خودم باهاتم...
امشب داغونم کردی بد گلوم به درد اومده از بغضی که توشه...با خوندن این پارتت یاد شبی که علی رضا به حالت دست درازی از الا استفاده کرد افتادم و عقده درونی آلا...ممنونم...بابت تمام حس های خوب و بدی که بهم هدیه دادی.زود تمومش کن که جوان ناکام نمونم و سکته قسمتم شه...

نه زود تموم نشه :eusa-whistle...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[روجا]

سلام عزیزم...خودم باهاتم...
امشب داغونم کردی بد گلوم به درد اومده از بغضی که توشه...با خوندن این پارتت یاد شبی که علی رضا به حالت دست درازی از الا استفاده کرد افتادم و عقده درونی آلا...ممنونم...بابت تمام حس های خوب و بدی که بهم هدیه دادی.زود تمومش کن که جوان ناکام نمونم و سکته قسمتم شه...

خوشحالم که بهتون چسبید. دارم سعی میکنم زود تموم شه ولی دیگه مغزم هنگه یه جاهایی گیر کردم اساسی. مرسی ازینکه نظر گذاشتی عزیزم.

 

[سارا مرتضوی]

خوشحالم که بهتون چسبید. دارم سعی میکنم زود تموم شه ولی دیگه مغزم هنگه یه جاهایی گیر کردم اساسی. مرسی ازینکه نظر گذاشتی عزیزم.

یازم باشه ازینا که خر مغزشو گاز گرفته خوشحال باشیم کمتر حرص بخوریم

 

[masihe.ch]

من دوست دارم بکشمش

نه زود تموم نشه

اره جونم منم جای شمایی که چند روزه خوندی بودم میگفتم زود تمام نشه اما یکی مثل من و ده‌ها دوستانی که پا با پا اومدیم ...خسته تر از الا شدیم...چه برسه به نویسندش...

 

[Maryam.Shakibaei]

عااالی بود، عاااالی!
وقتی دوری خیلی زیاد میشه به هم رسیدن خیلی شیرین‌تره و من این رو با پارت‌های امروز قشنگ‌تر احساس کردم.
خیلی به دل نشست این رسیدن و چه هوشمندانه بود همه چیز!

 

[روجا]

اره جونم منم جای شمایی که چند روزه خوندی بودم میگفتم زود تمام نشه اما یکی مثل من و ده‌ها دوستانی که پا با پا اومدیم ...خسته تر از الا شدیم...چه برسه به نویسندش...

عااالی بود، عاااالی!
وقتی دوری خیلی زیاد میشه به هم رسیدن خیلی شیرین‌تره و من این رو با پارت‌های امروز قشنگ‌تر احساس کردم.
خیلی به دل نشست این رسیدن و چه هوشمندانه بود همه چیز!

مرسی عزیزم. خوشحالم که پسندید‌‌ید من با انرژی شماها نیروی مضاعفی گرفتم

 

[A.TAVAKOLI❁]

سلام خدمت نویسنده عزیز.
اولین چیزی که باید در خصوص رمان شما ذکر کنم، حس ناب قالب بر رمان بود. حسی که خواه ناخواه مخاطب رو به طرز زیبایی وادار به خوندن رمان می‌کنه.
عنوان رمان هنوز جای کار داره و شاید بخاطر ترکیب ساده‌ای که داره اونقدر که باید نتونه مخاطبی رو جذب خودش کنه.
رمان شما آغاز بسیار دلنشینی داشت.مهم‌ترین عاملی که باعث زیبایی و جذابیت آغاز شده بود، توصیفات زیبا و حس‌هایی بود که در آن خودنمایی می‌کرد. نگرانی و تشویش آلاء به حدی قابل لمس بود که مخاطب رو کامل درگیر خودش می‌کرد.، مشغول سامان دادن افکارش است. حقیقا هنوز بنده انگار در آن اتاق هستم؛ آلاء نگران کودکش بود و می‌خواست خبری از او بگیره، حضور در اتاق بازجویی شاید چندان نو نباشه؛ منتها با این توصیفات کمی قابل هضم...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[روجا]

سلام خدمت نویسنده عزیز.
اولین چیزی که باید در خصوص رمان شما ذکر کنم، حس ناب قالب بر رمان بود. حسی که خواه ناخواه مخاطب رو به طرز زیبایی وادار به خوندن رمان می‌کنه.
عنوان رمان هنوز جای کار داره و شاید بخاطر ترکیب ساده‌ای که داره اونقدر که باید نتونه مخاطبی رو جذب خودش کنه.
رمان شما آغاز بسیار دلنشینی داشت.مهم‌ترین عاملی که باعث زیبایی و جذابیت آغاز شده بود، توصیفات زیبا و حس‌هایی بود که در آن خودنمایی می‌کرد. نگرانی و تشویش آلاء به حدی قابل لمس بود که مخاطب رو کامل درگیر خودش می‌کرد.، مشغول سامان دادن افکارش است. حقیقا هنوز بنده انگار در آن اتاق هستم؛ آلاء نگران کودکش بود و می‌خواست خبری از او بگیره، حضور در اتاق بازجویی...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[YEKTA ONSORI]

سلام مرضیه جان عزیز، راستش رمانتون رو نتونستم کامل مطالعه کنم ولی تا همین جا که خوندم، متوجه شدم چه قلم پخته و توانایی دارید!
شخصیت پردازی یک به یک کاراکترها، توصیفات چهارگانه و... همگی عالی کار شده بودند. آغاز رمان هرچند جدید نبود اما جذاب و گیرا بود^^
تنها کمبودی که در حد کمی در رمان احساس می شد، توصیفات مکان بود. مثلا توی همون آغاز، جا داشت که توصیفات بهتری از مکان داشته باشیم.
همین؛ خوشحالم که این اثر ارزشمند رو مطالعه کردم.