ی چیز دیگم هس دقت کردید شخصتای اصلی اخرسر ب هم میرسن؟؟؟ همیشه هم سبب خیر و رسیدن دوستای دخیه ب رفقای پسره میشه!!! هیچکسم نی این دوتا رو بهم برسونه:| واقعا ب کوجا چونین شتابان؟؟؟
به یک مورد زیبا اشاره میکنم که مگه میشه ازش گذشت عشق سابق نه نه کسی که عاشقه پسرس خب مشخصات کوالای به تمام معنا همون کنه خودمونه قد بلند شبیه زرافه لاغر عینه چوب خشک پوست برنز از نظر اخلاقم که خب هرچی میمون زشتتر اداش بیشتر پس میمونه موها بولند آرایش میکنه اصلا یه وضعی خفن بعد لباسای بازم میپوشه اصلا دختره واسه خودش از نظر نویسنده باغ وحشیه رو بخشه کنه خیلی خیلی تاکید دارن نویسندههای عزیز
دقیقاااا پسره هم خودش بدش نمیاد! اه همیشه هم نقش اصلی دختر رو توی محل کارش کوچیک و خار میکنه!!! خداییش من جای دختره بودم، حاضر بودم اخراج شم، اما ی کف گرگی مَلَس مهمون اون صورت ب اصطلاح بینقصش کنم!
والا من رمانی ک پسره شیطون باشه، کم خوندم؛ اما امروز بلخره یکیش گیرم اومد! پسره نه بیش از حد مغرور بود، نه خشک و نه مقرراتی، تازه خیلیم شیطون و شاد و مهربون بود! بعدم شرکت نداشت، سرآشپز بود! واقعا رمان باحالی بود و همینکه از عشقش نسبت ب دختره پا پس نکشید عالی بود! تقریبا متفاوت...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
یارو دکتره، میان بهش اتهام میزنمن که فلانو بسار من از تو حاملهم. اونام نهکه تو عصر حجر زندگی میکنن، هیچ آشنایی با دی آن ای و... ندارن:/
لعنتی به کدامین دیواااار؟!