- ارسالیها
- 2,143
- پسندها
- 30,343
- امتیازها
- 64,873
- مدالها
- 19
- سن
- 20
- نویسنده موضوع
- #1
گریهدارترین قسمتی که از یه رمان یا خندهدارترینش، چه رمانی بود؟؟ اگر برای این انجمنه، نویسنده رو تگ کنید
خودم: رمان تنگی بلورین برای ماهی: قسمتی که ماهی داره از فرجام جدا میشه! وای اعصابم خورد شد! س.سرحدی
دهمین روز زمستان: اونجایی که هومن ساغر رو توی کافیشاپ دید و قضاوت کرد و بعد هم اون دختره فرشته بود، کی بود، اون رو اورد تا ساغر رو عذاب بده! Gandom.S
رمان آن شب: قسمتی که ساشا فهمید ترانه مرده! وای سرم رو گذاشته بودم رو بالش صدای گریهم در نیاد! Gandom.S
رمان همسایهی من: همهی قسمتهاش تا حدودی!
خندهدارترین بخشها:
رمان ابلیس و سادهلوح: اونجایی که عربده میکشید و اونجایی که سام بیشعور، توی آبپرتقال بهقول خودش...
خودم: رمان تنگی بلورین برای ماهی: قسمتی که ماهی داره از فرجام جدا میشه! وای اعصابم خورد شد! س.سرحدی
دهمین روز زمستان: اونجایی که هومن ساغر رو توی کافیشاپ دید و قضاوت کرد و بعد هم اون دختره فرشته بود، کی بود، اون رو اورد تا ساغر رو عذاب بده! Gandom.S
رمان آن شب: قسمتی که ساشا فهمید ترانه مرده! وای سرم رو گذاشته بودم رو بالش صدای گریهم در نیاد! Gandom.S
رمان همسایهی من: همهی قسمتهاش تا حدودی!
خندهدارترین بخشها:
رمان ابلیس و سادهلوح: اونجایی که عربده میکشید و اونجایی که سام بیشعور، توی آبپرتقال بهقول خودش...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.