مباحث متفرقه توییت‌های رمانی

[ADLAYD]

توروخداااا قبل از نوشتن در مورد چیزی که دارین مینویسین تحقیق کنین.
طرف نوشته: «گیتارمو از تو کولم دراوردم»
آقا هررررجور حساب میکنم گیتار تو کوله جا نمیشه اخه ​

 

[ADLAYD]

یه نفر: چطوری می‌نویسی؟
نویسنده: خب، تایپ می‌کنم و پاک می‌کنم. دوباره فکر می‌کنم. ۱۸۷ دقیقه درباره‌اش تحقیق و اصلاحش می‌کنم. بازبینی و بازخوانی و بازنویسی می‌کنم.
یه نفر: بعد می‌ری سراغ کتاب بعدی؟
نویسنده: بعد می‌رم سراغ جمله‌ی بعدی.​

 

[ADLAYD]

نویسنده‌ها به دو دسته تقسیم می‌شن:
۱: اونایی که می‌خوان برن توی دنیای داستانشون
۲: اونایی که می‌ترسن برن توی دنیای داستانشون!​

 

[ADLAYD]

بازجو: بگو! باید اینو بگی.
منی که به صندلی بسته شدم: عمرا اون مزخرف رو نمی‌گم!
*بازجو سیلی می‌زنه*
بازجو: بگو که مثلث‌های عشقی خیلی باحالن و داستان رو جالب می‌کنن!
*ادامه رو در میارم*
من: مگه خوابشو ببینی احمق!​

 

[ADLAYD]

نویسنده نیستی اگه ریزترین جزئیات داستانت رو بدون این که روی کاغذ بیاری یادت بمونه اما اسم آهنگ مورد علاقتو وقتی برای بار دهم پخش میشه یادت نیاد :|​

 

[ADLAYD]

نویسنده‌ها سه دسته‌اند:

1- اونایی که کلا کسی رو توی داستان نمی‌کشن.
2- اونایی که به اندازه‌ی لازم مرگ توی داستانشون هست.
3- بیا فقط قتل‌عام کنیم بنگ بنگ بنگ!​

 

[ADLAYD]

وقتی دارم کتاب می‌خونم: اصلا مهم نیست که نویسنده کوچک‌ترین جزئیات رو بنویسه، می‌تونه آزادیِ هنری داشته باشه و خلاقانه از روی خودش چیزمیز بنویسه.

وقتی دارم می‌نویسم: اگه همین الان نفهمم عمر فروشگاهی یه کنسرو متوسط راویولی دقیقا چقدره می‌میرم!

راستی عمر فروشگاهی یه کنسرو متوسط راویولی بین ۱۸ تا ۲۴ ماهه.​

 

[ADLAYD]

منی که دارم داستان خودم رو می‌خونم: عجب، موندم بعدش چی می‌شه.

یادم میاد که بعدش رو خودم باید بنویسم: لعنتی!​

 

[Death Stalker]

 

[Death Stalker]

#دست_ساز