گفتمان‌آزاد گفتمان آزاد رمان سِریت | جانان.م کاربر انجمن یک رمان

دلبـر که جان فرسود از او · 15/2/23

D.S گفت
سلام
دو جمله میگم و میرم.
قوف‌العاده بود. با اشتیاق فراوان منتظر ادامه داستان با شخصیت‌های قابل لمس و واقعی هستم

سلام

بسیار باعث خوشحالیه که سریت به دلتون نشسته. امیدوارم تا انتها از همراهی سریت لذت ببری :458211-8e33e52a2f7bd5005505daf268120cac:

Reyhun Khosravi · 15/2/23

سلام علیکم خانم محترم :)
شرمنده. می دونم مدت هاست نتونستم سریت پارت های آخر رو بخونم. شما ببخش؛)
در رابطه با سریت تعریف و تمجید ها رو کردم و البته که کافی نبودن :) ولی یه نظر دارم تا پارت ۱۰۰ چون باقی رو نرسیدم بخونم...
ژانر مافیایی صرفاً برای توضیحات استفاده شده و مافیا آورده شده؟ قرار نیست معما و رعب و ترس ایجاد کنه؟
چون که این ژانر خیلی کمتر حس می شد... البته که وقتی به هامون می رسیم و انگشت ششم و برادر دیوونه اش، انگشت شست، بیشتر حس میشه :)))
در رابطه با هامون و کافه ی دوستش و دختری که رقیب عشقی دختر قشنگمونه:
باعث شدن دلم بخواد برای شخصیت پردازی دست بزنم :))
چقدر متفاوت بودن!:) بشدت این تفاوت های بین شون رو دوست دارم ^^
خصوصاً که انگار هر کدوم خیلی ظریف و دقیق، روی عادت ها و اظطراب...

Kimia.zakerizadeh · 15/2/23

سلام عزیزم خسته نباشی دلاور

بابت رمانت باید بگم خیلی خوب می‌نویسی و این نشون میده که خیلی مطالعه داشتی
اما خب اسم رمانت برای من خیلی مبهم بود و ممکن بود اصلا نمیخوندمش
ولی محتوای عالی داشت من هیچ وقت ب این سبک نمیخوندم و این اولین رمان بود ب این سبک :wink2:

راستی داخل رمانت نوشته بودی رلو ما تو استان خودمون میگیم پَله :yes:

قلمت پایدار جانانم :thumbs-up:

دلبـر که جان فرسود از او · 16/2/23

Reyhun گفت
سلام علیکم خانم محترم :)

سلام به روی ماه شما ریحون قشنگم :day-dreaming:

خانم مهندس عزیزم :day-dreaming:

Reyhun گفت
شرمنده. می دونم مدت هاست نتونستم سریت پارت های آخر رو بخونم. شما ببخش؛)

دشمنت شرمنده باشه. نگو اینجوری. نخونده عزیزی :)

Reyhun گفت
در رابطه با سریت تعریف و تمجید ها رو کردم و البته که کافی نبودن :) ولی یه نظر دارم تا پارت ۱۰۰ چون باقی رو نرسیدم بخونم...
ژانر مافیایی صرفاً برای توضیحات استفاده شده و مافیا آورده شده؟ قرار نیست معما و رعب و ترس ایجاد کنه؟
چون که این ژانر خیلی کمتر حس می شد... البته که وقتی به هامون می رسیم و انگشت ششم و برادر...

دلبـر که جان فرسود از او · 16/2/23

Kimia.zakerizadeh گفت
سلام عزیزم خسته نباشی دلاور

سلام کیمیای عزیز :day-dreaming:

خیلی ممنونم. مونده نباشی :)

Kimia.zakerizadeh گفت
بابت رمانت باید بگم خیلی خوب می‌نویسی و این نشون میده که خیلی مطالعه داشتی
اما خب اسم رمانت برای من خیلی مبهم بود و ممکن بود اصلا نمیخوندمش
ولی محتوای عالی داشت من هیچ وقت ب این سبک نمیخوندم و این اولین رمان بود ب این سبک
راستی داخل رمانت نوشته بودی رلو ما تو استان خودمون میگیم پَله
قلمت پایدار جانانم

خیلی خیلی ممنونم بابت وقتی که گذاشتی و خوندی و نظر دادی. امیدوارم تا انتها همراه من و سریت...

Z.MOSLEH❁ · 24/2/23

سلام به نویسنده‌ی عزیز، امیدوارم حالتون خوب باشه
باید از این قلمتون، روایت زیباتون و داستان پرکششتون تشکر کنم که باعث شد من بعد مدت‌ها یه رمان خوبِ جدید بخونم. شخصیت‌پردازی و توجهتون به جزئیات، دیالوگ‌های قشنگ و نکته‌دار و احساسات قابلِ لمسِ پری و تک‌تکِ شخصیت‌ها و هزاران نقاط قوت دیگه، چیزی‌ان که سریت رو برای من جذاب و خوندنی می‌کنن.
و همین‌طور می‌خوام بگم که صحنه‌ی سیلی خوردن کیان از پری‌ماه، بدون شک یکی از بهترین‌ها بود. فقط خودِ خدا می‌دونه که چقدر حق کیان بود این دو تا سیلی رو بخوره:)
(اینم بگم که من رمان شما رو لایک نزدم و آفلاین خوندم، سر همینه که طی هفته آینده کلی نوتیفیکیشنِ لایک براتون میاد. گفتم از الان آماده‌تون کنم)
خیلییی خسته نباشید می‌گم بهتون و برای خودتون و...

دلبـر که جان فرسود از او · 24/2/23

ZARY MOSLEH گفت
سلام به نویسنده‌ی عزیز، امیدوارم حالتون خوب باشه

سلام به روی ماه شما :day-dreaming:

خیلی ممنونم و امیدوارم حال شما هم عالی باشه :)

ZARY MOSLEH گفت
باید از این قلمتون، روایت زیباتون و داستان پرکششتون تشکر کنم که باعث شد من بعد مدت‌ها یه رمان خوبِ جدید بخونم. شخصیت‌پردازی و توجهتون به جزئیات، دیالوگ‌های قشنگ و نکته‌دار و احساسات قابلِ لمسِ پری و تک‌تکِ شخصیت‌ها و هزاران نقاط قوت دیگه، چیزی‌ان که سریت رو برای من جذاب و خوندنی می‌کنن.

چقدر ممنونم که نگاهت رو به من قرض دادی و چقدر ممنونم که با اشتراک گذاری نظرت من رو پر از حس خوب و اشتیاق به ادامه کردی:) واقعا از خوش...

فرزان · 9/4/23

پری رو چقدر اذیت میکنی

دلبـر که جان فرسود از او · 9/4/23

فرزان گفت
پری رو چقدر اذیت میکنی

طفلک گیر من افتاده و ندونم کاری های خودش :458055-aeba028c675451278c026240bb1851c5:

Azadeh✿ · 12/6/23

سلام جانان عزیزم

در حال خوندن سریت هستم و هر پارتی رو می‌خونم همون موقع هم لایک می‌کنم که خط رمان رو گم نکنم اینکه کجا بودم... به خاطر همینه همه رو هنوز لایک نکردم.

می‌خوام درمورد رمانت یکم باهات حرف بزنم اگه قابل بدونی. من افتخار می‌کنم که یه همشهری دارم انقدر جادویی می‌نویسه.

فکر کنم هیچ‌کس به اندازه ی من نتونه فضای رمانت رو درک کنه چون چیزایی که نوشتی رو دیدم.

چقدر فضا سازی روستا عالیه... همونو میگم که دیدم و کاملا حسش می‌کنم!
از سیروان بدم میاد. اخلاق نداره عفت کلام هم نداره آقا... چند باری به پریماه می‌گفتم باباااا عاشق چیه این یارو شدی؟؟ ازش بدم میاد اما در عین حال از شخصیت های منفی هم خوشم میاد :458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d:

:458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d:

یعنی سلطان شخصیت های دمدمی مزاج!

و...

گفتمان‌آزاد گفتمان آزاد رمان سِریت | جانان.م کاربر انجمن یک رمان

گزینه‌های بیشتر

دلبـر که جان فرسود از او

امضا : دلبـر که جان فرسود از او

Reyhun Khosravi

امضا : Reyhun Khosravi

Kimia.zakerizadeh

دلبـر که جان فرسود از او

امضا : دلبـر که جان فرسود از او

دلبـر که جان فرسود از او

امضا : دلبـر که جان فرسود از او

Z.MOSLEH❁

امضا : Z.MOSLEH❁

دلبـر که جان فرسود از او

امضا : دلبـر که جان فرسود از او

فرزان

امضا : فرزان

دلبـر که جان فرسود از او

امضا : دلبـر که جان فرسود از او

Azadeh✿

امضا : Azadeh✿

موضوعات مشابه