فصل گرم است و آفت گرما
میکند سخت زندگی برما
آنچنان شد که از دمای تنم
شد زبان، پخته داخل دهنم
حال؛ گرما اگر چه جانکاه است
باز دارای چاره و راه است
لیک فریاد و صد امان ز پشه
میرسد آدمی به جان، ز پشه
پشه گاو است، کره بز شتر است
خود او ریز، نیش او یوغور است
از برآیند حاصل نظرات
این «پشه» گشته نکبت الحشرات
میکند نم نم و به آرامی
نیش خود را فرو به اندامی
چون که شد نیش کاملا داخل
میمکد سخت، خون ناقابل
توی مترو، درون چاه خلا
همه جا هست این نزول بلا
نه به منزل ز شرش آسودم
نه به حمام بی گزش بودم
الغرض کرده آنچنان داخل
نیش خود را، که کاه در کاگل
از پکن تا هلند، تا حبشه
تف پر خلط من به ریش پشه
علی _ ضمیمه طنز روزنامه قانون