متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

متون و دلنوشته‌ها خاطرات خانه‌ی پدری

  • نویسنده موضوع Ghazaleh.Sh
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 135
  • بازدیدها 2,439
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Ghazaleh.Sh

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,010
پسندها
5,319
امتیازها
23,673
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #81
گاهی دلم هیچ چیز نمیخواهد
جز گپ ریز ریز با مادرم
هی من حرف بزنم ، هی او چای تازه دم بریزد،
هی چای ام سرد بشود ، هی دلم گرم.
آنجا که چای ات سرد میشود
و دلت گرم "خانه مـ❤️ـادر است"
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Nyx

Ghazaleh.Sh

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,010
پسندها
5,319
امتیازها
23,673
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #82
جوجه ای را کشته بودم ،،،
ناخواسته ...
زمانی که پریدم تا دستم به شاخه ی سیب برسد ...
یکیشان دوید زیرپایم و
لِه شد ...
صدایِ فریادِ آخرش
توی گوشِ کودکی هایم جا ماند ...
و من پریشان ؛
از خطایِ ناخواسته ...
بیشتر اما ؛
برای صحنه ی دردناکی ؛
که خودم مسببش بودم ...
تمام معصومیتم را
تمام شده می دیدم ...
تصورِ جنایتکارِ سنگ دلی از خودم داشتم ،
که محکوم به مرگ بود !!!!
بدون مکث ؛
به کوهِ پشتِ خانه گریختم ...
کسی با من کاری نداشت ...
من از خودم شرمنده بودم ،
و از وجدانی ؛
که از یک کودک معصوم ؛
توقعِ چنین جنایتی نداشت !
نرگس صرافیان طوفان
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Nyx

Ghazaleh.Sh

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,010
پسندها
5,319
امتیازها
23,673
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #83
«جاده»
در دست ابریشم است
پروانه ها آنقدر پیله کرده اند
که هیچ بازرگانی نمیداند
کدام تجارت پر سودتر است
اینطور پیش رود
باید راه به راه به بیراهه ها
خط بدهیم
شاید مسافری جا مانده باشد.
#مژگان_منفرد
#شعر_سپید
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Nyx

Ghazaleh.Sh

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,010
پسندها
5,319
امتیازها
23,673
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #84
من جایِ تمام كسانی كه برایت
دلتنگ نمی شوند
من جایِ تمام كسانی كه
بی تابِ چشمهایت نیستند
من جایِ تمامِ كسانی كه
گفتند دوستت دارند و تو ماندی
و آن ها نماندند
من جایِ تمامِ بوسه های
نیمه راه
آغوش هایِ جا مانده
جایِ تمامِ - یادم تو را فراموش - ها
من اصلا جای خودِ خدا هم
دلم برایت تنگ شده
بگذار مردم بگویند كفر می گوید
گفتم مردم ؟
اصلا من را چه به مردم
من را همان خدا كه چشمانِ تو را آفرید
تا من دیوانه ات شوم
كافیست !
همه چیز زیرِ سرِ همین خداست
كه تو را بی هیچ دلیلی انقدر
برایِ دلِ من عزیز كرده
كه حتی به وقتِ دلگیری
دلتنگت باشم
همین خدایی كه
می داند تو گذرت هم این حوالی نمی افتد
اما باز كلمات را
مجبور به نوشتن برای تو می كند
من
جای تمام كسانی كه كنارت هستند
جای تمام كسانی كه تو را می بینند...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Nyx

Ghazaleh.Sh

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,010
پسندها
5,319
امتیازها
23,673
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #85
کی‌ام -
اگر نه مرگی ناتمام؟
چی‌ام؟-
اگر نه برگی
بی‌شاخه
در فضای قهوه‌ایِ پاییز
سوار بر پَری از آه خویش
و گیجِ گردشِ بی‌تکیه‌گاهِ خویش؟
منی که سوزِ زمستان‌ام را
با خود
به خانه‌ات آوردم،
ببین،
ببین،
که چه گرم و
چه پُر بهار
می‌روم از تو!
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Nyx

Ghazaleh.Sh

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,010
پسندها
5,319
امتیازها
23,673
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #86
برای من دایی نصرت یعنی یک نمونه کامل از مردی و مردونگی .
شغلش رو دوست داشتم احساس میکردم اُبهت عجیبی داره وقتی آدم میتونه یک ده تُن را برونه .
دایی نصرت راننده بیابون بود میرفت بندر و بار میورد تهرون .
وهر وقت از سفر برمی گشت حتما اول یه سر به خونه ما میزد .
وقتی میخواستم بازی کنم چند تا بالش رو روی هم‌میچیدم و دسته جارو رو لای دوتا بالش میذاشتم که بشه دنده .
بعد هم یک سینی رو به عنوان فرمون هی توی دستم میچرخوندم و صدای موتور و دست انداز های جاده را با دهن و حرکات بدنم درمیوردم.
دایی نصرت که میومد کیفم کوک کوک میشد .
لُنگ قرمز و ورمیداشتم و یه سطل آب.
اتاق ده تن رو میکردم مثل دسته گل .
روی درهای کامیون عکس همه خواننده ها بود از حمیرا و مهستی گرفته تا آغاسی و جواد یساری.
ماشین رو که...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Nyx

Ghazaleh.Sh

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,010
پسندها
5,319
امتیازها
23,673
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #87
من از غم عشق با تو می گویم
و نفس هایم به شماره می افتد،
چقدر تو برایم کافی هستی،چقدر عشقت شیرین‌ست
چه اندازه بی ارزش می شود همه چیز و همه کس
وقتی آتش عشق تو در دلم شعله ور می شود.
مهربانم چگونه مرا آفریدی که بی تو هیچم
و هیچ و با تو دنیایی در مقابلم به زانو می افتد.
من خوب یاد گرفتم که فقط با عشقت کامل میشم
پس همیشه مواظبم باش که این
رنگارنگ های دنیا، هیچ وقت و
هیچ زمان و مکانی یاد تو را از دلم نبرد.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Nyx

Ghazaleh.Sh

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,010
پسندها
5,319
امتیازها
23,673
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #88
برای امروزت شادی دم کرده ام ، بخند...
روزت آرام و شاد و سرشار از
خوشبختی و عشق و آرامش
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Nyx

Ghazaleh.Sh

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,010
پسندها
5,319
امتیازها
23,673
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #89
⏳اگر باشی، محبت روزگاری تازه خواهد یافت/
زمین در گردشش با تو مداری تازه خواهد یافت
دل من نیز با تو بعد از آن پاییز طولانی /
دوباره چون گذشته نوبهاری تازه خواهد یافت. . .
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Nyx

Ghazaleh.Sh

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,010
پسندها
5,319
امتیازها
23,673
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #90
بهشت مکان نیست، زمان است!
زمانی که اندیشه‌های مثبت
و میل به نیکی و عشق ورزی در وجودمان است
و جهنم مکان نیست، زمان است!
زمانی که اندیشه‌های منفی
و کینه ورزی وجودمان را می آلاید.
خالق بهشت باشیم...
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Nyx
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا