متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دیالوگ نویسی تمرین دیالوگ‌نویسی | Lornsun کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع mel mel
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 45
  • بازدیدها 1,661
  • کاربران تگ شده هیچ

mel mel

هنرمند انجمن
سطح
39
 
ارسالی‌ها
3,253
پسندها
40,019
امتیازها
69,173
مدال‌ها
30
سن
17
  • نویسنده موضوع
  • #1
- من واقعاً نمی‌خواستم این‌طور صحبت کنم. چرا با کسی که دوستش دارم بد حرف میزنم؟
- خب این از عوضی بودن شماست خانم جوزفسون!
- به نظر شما، عوضی‌ها احساس ندارن؟
- اتفاقاً چون زیاد احساساتی‌ هستن عوضی‌ان! شما با کسی که بهش علاقه‌مند هستین خشن صحبت می‌کنید چون از احساس وابستگی و نیازمند بودن و بی‌توجهی اون شخص به این موضوع عصبی و ناراحت هستین. شما زیادی احساسی هستین خانم!

_ از رمان اضمحلال پروانگان
 
آخرین ویرایش

mel mel

هنرمند انجمن
سطح
39
 
ارسالی‌ها
3,253
پسندها
40,019
امتیازها
69,173
مدال‌ها
30
سن
17
  • نویسنده موضوع
  • #2
- اون حرف‌هایی که زدی... .
- همشون دروغ بودن به جز اونی که همهٔ انسان‌ها واقعاً دیگه انسان نیستن.
 
آخرین ویرایش

mel mel

هنرمند انجمن
سطح
39
 
ارسالی‌ها
3,253
پسندها
40,019
امتیازها
69,173
مدال‌ها
30
سن
17
  • نویسنده موضوع
  • #3
- یه روز به این پی می‌بری که به دنیا اومدی تا خیلی‌ها رو نجات بدی.
- خودم چی؟ خودمم بین این خیلی‌ها هستم؟
 

mel mel

هنرمند انجمن
سطح
39
 
ارسالی‌ها
3,253
پسندها
40,019
امتیازها
69,173
مدال‌ها
30
سن
17
  • نویسنده موضوع
  • #4
- من نمی‌خواستم اینو بگم، من واقعا دلم نمی‌خواست این‌کار رو کنم، این من واقعی نیست.
- از کجا مطمئنی کدومش خود واقعیت هستی؟
 
آخرین ویرایش

mel mel

هنرمند انجمن
سطح
39
 
ارسالی‌ها
3,253
پسندها
40,019
امتیازها
69,173
مدال‌ها
30
سن
17
  • نویسنده موضوع
  • #5
- بیا به حرفاش گوش کن، حرفای قشنگی میزنه، مطمئنم طرز فکرت تغییر می‌کنه.
- توی دنیا اتفاقای قشنگی نمیفته که بشه حرفای حقیقیِ قشنگی ازش زد. بیا فقط به این بحث خاتمه بدیم.
 

mel mel

هنرمند انجمن
سطح
39
 
ارسالی‌ها
3,253
پسندها
40,019
امتیازها
69,173
مدال‌ها
30
سن
17
  • نویسنده موضوع
  • #6
- خسته نشدی؟
- من خیلی وقته که خسته شدم ماریس، اون‌قدر که دیگه سعی نمی‌کنم جلوشو بگیرم. اون‌قدر که اجازه میدم غرق بشم و دیگه دست‌وپا نمیزنم، فقط می‌ذارم آروم‌آروم پایین برم.
 
آخرین ویرایش

mel mel

هنرمند انجمن
سطح
39
 
ارسالی‌ها
3,253
پسندها
40,019
امتیازها
69,173
مدال‌ها
30
سن
17
  • نویسنده موضوع
  • #7
- چته؟ چرا این‌قدر بدعنق و اخمویی؟
- بهم میگن من خیلی بی‌احساس و پوکرم، آخه من کجام بی‌احساسه؟!
- راست میگن!
- مامان! جدیم. من بی‌احساس نیستم، فقط نمی‌تونم درک کنم چجوری می‌تونن جلوی اون همه آدم گریه کنن و یا مدام از ناراحتیشون بگن. چرا بخاطر اینکه هیچوقت از ناراحتی و گریه کردنام نمیگم باید بهم بگن یا بی‌احساسم یا زیادی سرخوش و خوشبختم که چیزی برای ناراحتی ندارم؟ این اصلاً منطقی نیست!
- خب، آبجی کوچیکه، اشتباه تو اینجاست که فکر می‌کنی مردم منطقی‌ان!
 
آخرین ویرایش

mel mel

هنرمند انجمن
سطح
39
 
ارسالی‌ها
3,253
پسندها
40,019
امتیازها
69,173
مدال‌ها
30
سن
17
  • نویسنده موضوع
  • #8
- به نظرم، اینکه میگن کسی متوجه‌ی درد و ناراحتی‌ت نمیشه چرندیات محضه! مطمئنم اونا کاملاً می‌فهمن، فقط نادیده‌اش می‌گیرن... .
 
آخرین ویرایش

mel mel

هنرمند انجمن
سطح
39
 
ارسالی‌ها
3,253
پسندها
40,019
امتیازها
69,173
مدال‌ها
30
سن
17
  • نویسنده موضوع
  • #9
- وقتی بهش نزدیک شدم تا بهش کمک کنم یهو هار شد! اون لحظه کاملاً به این یقین رسیدم که سگ‌ها خیلی بهتر از آدمان.
- هه‌هه‌، شوخی بامزه‌ای بود.
- شوخی نبود... .
 
آخرین ویرایش

mel mel

هنرمند انجمن
سطح
39
 
ارسالی‌ها
3,253
پسندها
40,019
امتیازها
69,173
مدال‌ها
30
سن
17
  • نویسنده موضوع
  • #10
- من می‌ترسم. نمی‌تونم امتحانش کنم. می‌دونی اگه اوضاع برعکس بشه چقدر برام بد میشه؟
- مهم نیست چه اتفاقی میفته، تا زمانی که از سقوط بترسی، نمی‌تونی اوج بگیری. بچه پرنده‌‌ها هم اولش چندین بار سقوط می‌کنن و اگه این لغزش و افتادن نبود، هرگز شجاعت پرواز رو نداشتن.
- اما... .
- اما تو می‌تونی امتحانش نکنی و برای همیشه تو لونه‌ت به عنوان بچه پرنده‌ی حقیر و ترسو بمونی. همیشه انتخاب‌ها با خودته!
 
آخرین ویرایش

موضوعات مشابه

عقب
بالا