متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه °•° عصرانه به صرف یک قاچ کتاب °•°

  • نویسنده موضوع Najva❁
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 232
  • بازدیدها 8,995
  • کاربران تگ شده هیچ

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • #141
محبوبم!
مرا بخاطر گریزم از خاطراتمان، از گذشته‌ای پر شور، از پاییزهایی که چنان بی محابا ما را بهم نزدیک می‌کردند، ببخش.

بی تو، در پاییزی‌ترین روزهای سال، غمگین‌ترین آدمی هستم که با جسارت تمام هنوز روی پاهای خودش ایستاده و هنوز آنقدر عشق را مقدّس می‌داند که باورش نمی‌شود خداحافظ یعنی خداحافظ!

کتاب:رأس ساعت هیچ

نویسنده: نيكى_فيروزكوهى
 
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • #142
در اغلب کارهایم تقریبا همیشه درباره‌ی عشق‌های تراژیک نوشته‌ام. دلایل زیادی هست که چرا عشق بیشتر وقت‌ها تراژیک است. امّا چیزی که می‌توان به‌صورت نظری گفت این است که همه‌چیز در زندگی انسان پایان می‌پذیرد. ما احتیاج شدیدی به جاودانگی داریم؛ ولی به یک دوره‌ی زودگذر و ناپایدار محکوم شده‌ایم.

نویسنده:ایوان_کلیما

کتاب: عاشقان یک شبه
 
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • #143
یک چیزهایی هست که هر چه‌قدر هم که نخواهی‌شان ببینی، باز می‌آیند؛ باز سنگین و بی‌رحم می‌آیند و خود را روی تو می‌افکنند. گِرد تو را می‌گیرند؛ توی چشم و جانت می‌روند؛ همه‌ی وجودت را پُر می‌کنند و آن را می‌ربایند؛ که دیگر تو نمانده‌ای که آن‌ها را بخواهی یا نخواهی، آن‌ها تو را از خودت بیرون رانده‌اند و جایت را گرفته‌اند و خود تو شده‌اند. دیگر تو نیستی که درد را حس کنی تو خود درد شده‌ای.

نویسنده: ابراهیم_گلستان

کتاب: آذر، ماهِ آخر پاییز
 
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • #144
بوکوفسکی در جایی نوشت که ما همه خواهیم مُرد، همهٔ ما.
عجب سیرکی!
همین به تنهایی باید کافی باشد تا همدیگر را دوست داشته باشیم؛ ولی این‌طور نیست.
ما در برابر مسائلِ بی اهمیتِ زندگی وحشت زده و ویران می‌شویم.
ما در هیچ و پوچِ زندگی غرق شده‌ایم.

نویسنده: مارک_منسن

کتاب: هنر ظریف رهایی از دغدغه‌ها
 
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • #145
کنفسیوس: اگر آموختن نباشد همه‌ی فضیلت‌های دیگر محو می‌شود و بی درنگ رو به انحطاط می‌گذارد: بدون آموختن، صداقت به خشونت، دلیری به نافرمانی، متانت به عقل باختگی، انسانیت به بلاهت، فرزانگی به اختلال اندیشه و خلوص و صفا به از هم گسیختگی بدل میگردد.

فایده‌ی آموختن فقط به‌کار بستن آموخته است: کسی که بتواند سیصد شعر از کتاب غزل‌ها را از بر بخواند امّا در دستگاه حکومتی دارای سمتی باشد، نتواند به وظایف خود عمل کند یا مستقلاً به سوالی پاسخ دهد، یا اگر از طرف سفارت به کشوری بیگانه اعزام شود و نتواند مأموریت خود را انجام دهد، از شما می‌پرسم، آیا دانش و فضل او به چه کار...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • #146
من ترجیح میدهم ورشکسته رؤیاهایم باشم، تا کارمند آرزوهای دیگری. این‌گونه حداقل حسرت کارهای نکرده با من نخواهد بود.
اینکه به ندای دلت گوش کنی، بسیار مهم است. سعی کن هیچ وقت شرمنده دلت نباشی. دیگران حتی صمیمی‌ترینشان، مهمان امروز و فردای زندگی ما هستند، امّا در نهایت این ماییم که با قلبمان تنها خواهیم ماند. روزی که جهان ساکت شود ندای درونت بلند‌تر از هر زمان دیگر فردی که می‌توانستی باشی را به تو یادآوری خواهد کرد و در آن لحظه دو حس بیشتر وجود ندارد؛ یا لبخند رضایت یا پوزخند حسرت.

نویسنده: ایمان_سرور_پور
...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • #147
فقط هوش كافی نيست. از هوش بايد شعور بيايد. شعور با تمرين و تربيتِ فكر می‌آيد.
حتی در پدرسوخته بودن هم، برای دزدی هم محتاج هوش و فكر و شعوری. فكر را ول نكن كه اگر کردی، ول معطلی ديگر.
نگاه كن... ببين... بدان... بسنج... بخوان.‌.. اما هر چه را كه میخوانی قبول نكن يك‌هو.

بسنج ... يادگرفتن نه يعنی ازبر كردن، نه يعنی قبول كردن. گاهی ياد گرفتن، يعنی قبول نكردن.

نویسنده: ابراهیم_گلستان

کتاب: صندوقی‌ در‌ سرداب‌ خانه‌ قديمی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • #148
برشی از قصیده آبی خاکستری سیاه

دشت‌ها نام تو را می‌گویند
کوه‌ها شعر مرا می‌خوانند
کوه باید شد و ماند
رود باید شد و رفت
دشت باید شد و خواند

در من این جلوۀ اندوه ز چیست؟
در تو این قصۀ پرهیز ــ که چه؟
در من این شعلۀ عصیان نیاز
در تو دمسردیِ پاییز ــ که چه؟

حرف را باید زد!
درد را باید گفت!
سخن از مهر من و جورِ تو نیست
سخن...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • #149
آن شب، در نامه‌ای نوشت: "آدمی پس از رفع نیازهای اولیه‌ی حیاتی و تولید مثل، اغلب میخواهد رد و نشانه‌ای از خود بر جای بگذارد، شاید مدرکی دال بر اینکه واقعاً وجود داشته است. این نشانه را روی چوب، سنگ یا زندگی دیگران به جای می‌گذارد. این میل شدید در همه هست، از پسری که در مستراح عمومی کلمات رکیک مینویسد تا بودایی که تصویرش را در حافظه‌ی جمعی یک ملت حک می‌کند. زندگی بسیار غیر واقعی است. به گمانم شک داریم که هستیم و میخواهیم وجودمان را اثبات کنیم.'"

کتاب: در دشت بهشت

نویسنده: جان_اشتاین_بک
 
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • #150
وقتی بچه‌ای می‌بیند محبتی را که انتظار دارد از او دریغ می‌شود، لگدی به گربه میزند و خطایش را مخفی نگه می‌دارد، بچه‌ای دیگر پول می‌دزدد تا با آن محبت بخرد؛ یکی دیگر دنیا را فتح می‌کند.
همیشه همان چیز است: خطا، انتقام و باز هم خطا و این بار بزرگتر.

"آدم تنها موجود زنده‌ای است که با پشیمانی آشناست."

کتاب: در دشت بهشت

نویسنده: جان_اشتاین_بک
 
امضا : Niloo.j

موضوعات مشابه

  • قفل شده
مباحث متفرقه یه قاچ رمان o_o
پاسخ‌ها
42
بازدیدها
2,134
عقب
بالا