متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه °•° عصرانه به صرف یک قاچ کتاب °•°

  • نویسنده موضوع Najva❁
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 232
  • بازدیدها 8,991
  • کاربران تگ شده هیچ

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • #151
هرکسی تا اندازه ای کمتر یا زیادتر، رانده شده است و خشم از آن ناشی می‌شود، و خشم آدم را برای انتقام گرفتن به ارتکاب جنایتی وامی‌دارد، و با جنایت خطا پیش می‌آید و این داستان بشریت است.

اگر انسان از سوی کسانی که دوستشان دارد، رانده نمی‌شد آن چیزی نمی‌شد که درحال حاضر هست.

کتاب: در دشت بهشت

نویسنده: جان_اشتاین_بک
 
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • #152
• به نظر من یکنواختی و مرگ تقریباً یکی هستند.‌

• زندگی کوتاه‌تر از آن‌ است که آن‌ را صرف کینه‌ورزی یا بخاطر سپردن بدی‌های دیگران کنیم.

کتاب: جِین ایر

نویسنده: شارلوت برونته
 
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • #153
ببخشید، روژه، شما شاید این نیاز را بی‌معنی و بچگانه بیابید. ولی چنین نیست، مطمئن باشید، این عمیق‌ترین خواسته در وجود من است، نفسی است که بدان زنده‌ام. اگر آن را از من بگیرند، خواهم مرد.

من، به‌خاطرِ عشق همه‌کار می‌کنم. ولی اجبار مرا می‌کُشد. و همان اندیشهٔ اجبار می‌تواند مرا به سرکشی وادارد. نه، پیوندِ دو تن نباید به زنجیر کشیدن دو‌جانبه باشد. باید یک شکفتگی دوگانه باشد.

من میخواهم که هرکدام، بجایِ آنکه بر رشد آزادانه دیگری حسد برند، با شادی بدان کمک کنند. آیا شما چنین خواهید بود، روژه؟ آیا خواهید توانست به اندازهٔ کافی دوستم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • #154
روژه به اعتراض گفت:
-دگرگونی! دگرگونی در عشق؟
-حتی اگر من، چنانکه دلم میخواهد، به یک عشق وفادار بمانم، روح من حق دگرگون شدن دارد. بله روژه، من خوب می‌دانم که این کلمهٔ دگرگون شدن مایه وحشت‌تان می‌شود خودِ مرا هم نگران می‌کند. این ساعتی که می‌گذرد، وقتی که ببینم زیباست، دلم میخواهد که دیگر از آن دور نشوم.

انسان از اینکه نمی‌تواند برای همیشه ثابت بماند آه سر میدهد. با این‌همه روژه نباید چنان کرد و تازه، نمی‌توان هم کرد. انسان در یک‌جا نمی‌ماند. زندگی می‌کند، می‌رود، به پیش رانده می‌شود، باید به پیش رفت! این زیانی به عشق نمی‌رساند...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • #155
وقتی کسی می‌رود، وقتی کسی قرار است که دیگر نباشد، خانواده‌اش، اطرافیانش، یا کسانی که او را دوست دارند، با همه چیزِ او کنار می‌آیند. با نبودنش، با ندیدنش، با صدا نزدنش، با خیلی چیزهای دیگرش، امّا هرگز نمی‌توانند با نشنیدن‌اش کنار بیایند. راستش را بخواهی نشنيدنِ کسی، مرزِ بودن و نبودنِ اوست.

کتاب: بعد از ابر

نویسنده: بابک_زمانی
 
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • #156
ای عزیزترین! آیا واقعاً حالا می‌توانم از بابت تو خاطرجمع باشم؟ کلمه‌ی "شما" مثل اسکیت سُر می‌خورد، ممکن است در فاصله‌ی بین دو نامه ناپدید شده باشد. آدم باید به کمک کلمات و فکر، صبح و ظهر و شب به دنبالش سرگردان باشد، ولی "تو" در جای خود محکم پابرجاست؛ اینجا، مثل نامه‌ی تو که هر چه می‌بوسمش حرکت نمی‌کند و برقرار ایستاده است.

ولی چه دنیایی است! هیچ چیز نمی‌تواند دو نفر آدم را به این کاملی باهم یکی کند، به خصوص که مانند من و تو، دار و ندارشان فقط کلمات باشد.

کتاب: نامه فلیسه

[COLOR=rgb(251, 160...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • #157
خواه به دنیا آمدن در این دنیا خوش‌شانسی باشد یا بدشانسی، بهترین راه برای گذراندن زندگی در اینجا این است که با جمعیت خوشحال و پر سروصدایی که به جلو می‌روند، همراه شوی.


کتاب: هویت

نویسنده: میلان کندرا
 
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • #158
سقراط می‌گوید در زندگی ما چه تاثیری دارد که بدانیم فاصله خورشید از زمین چقدر است؟ یا خورشید از کل زمین بزرگتر است؟ چنین شناختی کوچکترین اثری در رفتار ما نمی‌تواند داشته باشد. آنچه نیاز داریم بدانیم این است که در زندگی چه راهی را پیش بگیریم؛ مسائل حیاتی برای ما چیزهایی است از قبیل: نیکی چیست؟
حق چیست؟
عدالت چیست؟
جواب این پرسش‌هاست که در نحوه زندگی ما تاثیر شایان می‌گذارد.

نویسنده: برایان‌_مگی

کتاب: سرگذشت‌ فلسفه
 
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • #159
در تاریخ یا تاریکی‌های سنت جست‌‌و‌جو‌ کردن تنها برای حذر از کثافت و گمراهی باید باشد. تنها به‌خاطرِ پرهیز از تکرار نادرستی‌ها، و نه ستودن و دل‌بستن به یک قدیس یا قلدر، یا قالتاق؛ نه جستن یک چالۀ به‌ ظاهر دنج تا خود را به آسودگی در آن بیاندازی برگردی به امن کاهل بطن و رحم تا بگویی به خانۀ خاص خودم رسیده‌ام دیگر.

کتاب: نامه به سیمین

نویسنده: ابراهیم_گلستان
 
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • #160
آن‌هایی که عاجزند از فهم، سنت را به‌ جای جست‌وجو، عادت را به‌ جای فهم می‌گیرند. نمی‌دانند گیرکردگی میان لجن فرق دارد با ثابت‌قدم بودن. نمی‌دانند زیبایی جداست از زیور. نمی‌دانند زندگی را نمی‌شود چپاند در تابوت. تابوت جای زندگی نمی‌شود باشد، هرچند تابوت را به عطر و خلعت و کافور و شال ترمه بیارایی، زندگی بیرون از آن برهنه می‌رقصد.

کتاب: نامه به سیمین

نویسنده: ابراهیم_گلستان
 
امضا : Niloo.j

موضوعات مشابه

  • قفل شده
مباحث متفرقه یه قاچ رمان o_o
پاسخ‌ها
42
بازدیدها
2,134
عقب
بالا