- ارسالیها
- 166
- پسندها
- 1,195
- امتیازها
- 6,463
- مدالها
- 8
- نویسنده موضوع
- #11
با باز شدن در تعداد متعددی دانشجو به طرفمون برگشتن از بینشون رد شدیم و کنار خانم کارولی ایستادیم
- خب بچه ها صبحتون بخیر فکر نکنم صبحانه خوردین بعد از ساعت کلاسیتون میتونین برین به آشپز خونه و صبحانه بخورین و
ادامه حرفش نگاهی به من انداخت و ازم خواست بیام جلوتر
- دانشجوی جدیدی که ازش حرف زدیم کریستال هیل دیروز به اینجا اومده و امیدوارم تا وقتی آموزش میبینین اینجا دوستای خوبی باشین خب الان همه برین سر کلاساتون روز اولی قرار نیست که معلماتونو منتظر بزارین
دانشجویا از جاشون بلند شدن و کم کم از سالن اجتماعات بیرون و رفتن با خالی شدن سالن با آقای جیم رو به طرف من و خانم کارولی کرد
- من میرم کلاسشو نشون بدم
بهم نگاه کرد و دستشو زدم رو شونم و گفت:
- دنبالم بیا کریستال
از سالن بیرون رفتیم
-...
- خب بچه ها صبحتون بخیر فکر نکنم صبحانه خوردین بعد از ساعت کلاسیتون میتونین برین به آشپز خونه و صبحانه بخورین و
ادامه حرفش نگاهی به من انداخت و ازم خواست بیام جلوتر
- دانشجوی جدیدی که ازش حرف زدیم کریستال هیل دیروز به اینجا اومده و امیدوارم تا وقتی آموزش میبینین اینجا دوستای خوبی باشین خب الان همه برین سر کلاساتون روز اولی قرار نیست که معلماتونو منتظر بزارین
دانشجویا از جاشون بلند شدن و کم کم از سالن اجتماعات بیرون و رفتن با خالی شدن سالن با آقای جیم رو به طرف من و خانم کارولی کرد
- من میرم کلاسشو نشون بدم
بهم نگاه کرد و دستشو زدم رو شونم و گفت:
- دنبالم بیا کریستال
از سالن بیرون رفتیم
-...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.