- ارسالیها
- 166
- پسندها
- 1,195
- امتیازها
- 6,463
- مدالها
- 8
- نویسنده موضوع
- #61
دستشو که جلوم گرفته بود گرفتم و بلند شدم به موجودی که تبدیل به خاکستر شده بود نگاه کردم.
- چطور اینجوری شد؟
با نشون دادن شمشیری که تو دستش بود گفت:
- ترکیب نقره و خون یه خوناشام رو هر موجودی اثر داره.
با صدای جیغ مانندی که معلوم بود خیلی از هم فاصله ندارن بهش نگاه کردم، با قرار گرفتن شمشیر دیگه ای توی دستش به طرفم گرفتش همینطور که راه میرفت گفت:
- مبارزه که بلدی؟!
- خودت چی فکر میکنی؟
- پس خوبه چون باید یه خورده کثیف کاری کنیم.
حرفش که تموم شد کلی جن چندش آور به سمتمون حمله کردن، هر چقدر ازشون می کشتیم انگار چندبرابر میشدن از شدت خستگی نفس نفس میزدیم، با دیدن یکی از اونا که به سمت کای میرفت شمشیرو مستقیم به سمتش پرت کردم که تو خوا تبدیل به خاکستر شد؛ کای برگشت و به شمشیر که حالا روی...
- چطور اینجوری شد؟
با نشون دادن شمشیری که تو دستش بود گفت:
- ترکیب نقره و خون یه خوناشام رو هر موجودی اثر داره.
با صدای جیغ مانندی که معلوم بود خیلی از هم فاصله ندارن بهش نگاه کردم، با قرار گرفتن شمشیر دیگه ای توی دستش به طرفم گرفتش همینطور که راه میرفت گفت:
- مبارزه که بلدی؟!
- خودت چی فکر میکنی؟
- پس خوبه چون باید یه خورده کثیف کاری کنیم.
حرفش که تموم شد کلی جن چندش آور به سمتمون حمله کردن، هر چقدر ازشون می کشتیم انگار چندبرابر میشدن از شدت خستگی نفس نفس میزدیم، با دیدن یکی از اونا که به سمت کای میرفت شمشیرو مستقیم به سمتش پرت کردم که تو خوا تبدیل به خاکستر شد؛ کای برگشت و به شمشیر که حالا روی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش توسط مدیر