داستان داستان فارسی | داستان کوتاه ترسناک

  • نویسنده موضوع •|DADA BUG|•
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 222
  • بازدیدها 5,857
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

•|DADA BUG|•

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
20/11/20
ارسالی‌ها
967
پسندها
10,098
امتیازها
30,873
مدال‌ها
21
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #171
[168_چند وقت پیش عکس یه زن ترسناک برام ارسال شد...از اون موقع از ترس شبا خوابم نمی‌بره. ولی امشب فرق داره، چون خودش گفت امشب میاد، خودش روی دیوار اتاقم با رنگ قرمز نوشته بود "از شب آخرت لذت ببر... . " ]
 
امضا : •|DADA BUG|•

•|DADA BUG|•

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
20/11/20
ارسالی‌ها
967
پسندها
10,098
امتیازها
30,873
مدال‌ها
21
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #172
[169_وقتی سایه سردش رو حس کردم نفسم بند اومد، انگار که منجمد شده باشم نمی‌تونستم هیچ کاری کنم...ولی بدون اینکه خودم بخوام اون کنترل بدنمو به دست گرفت و ... نه اون نه! وای خدا...این دیگه چی بود؟! من نامزدمو کشتم! این امکان نداره نه...!]
 
امضا : •|DADA BUG|•

•|DADA BUG|•

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
20/11/20
ارسالی‌ها
967
پسندها
10,098
امتیازها
30,873
مدال‌ها
21
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #173
[170_همیشه از پله‌های اتاقم می‌ترسیدم...نه بخاطر این که چوبی هستند، بخاطر اینکه هروقت ازشون رد می‌شم می‌خورم زمین! البته یه دست مچ پامو می‌گیره که زمین می‌خورم.]
 
امضا : •|DADA BUG|•

•|DADA BUG|•

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
20/11/20
ارسالی‌ها
967
پسندها
10,098
امتیازها
30,873
مدال‌ها
21
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #174
[171_از باشگاه برمی‌گشتم که حس کردم یکی داره صدام می‌کنه. برگشتم اما آشنایی ندیدم، به راهم ادامه دادم ولی همچنان صدام می‌زد؛ ناگهانی برگشتم ولی بازم کسی نبود! خواستم ادامه بدم که صدا گفت "وایسا...!" من وسط خیابون بودم که دیدم نمی‌تونم حرکت کنم، صدای بوق ماشین اومد و بعد... .]
 
امضا : •|DADA BUG|•

•|DADA BUG|•

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
20/11/20
ارسالی‌ها
967
پسندها
10,098
امتیازها
30,873
مدال‌ها
21
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #175
[172_رفته بودم حموم که یکی در زد. پرسیدم کیه ولی کسی جواب نداد، درو باز کردم کسی پشت در نبود، یادم اومد من تنهام. رفتم داخل که دوباره در زدن، بیخیال شدم و آب رو باز کردم که صدای ناجوری اومد...به سقف نگاه کردم و دیدم ترک بزرگی خورده. تنها کاری که قبل از ریزش سقف کردم فکر کردن به این بود که اون کسی که در می‌زد می‌خواست نجاتم بده...!]
 
امضا : •|DADA BUG|•

•|DADA BUG|•

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
20/11/20
ارسالی‌ها
967
پسندها
10,098
امتیازها
30,873
مدال‌ها
21
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #176
[173_هر وقت صدای جیرجیرک‌ها رو می‌شنیدم برام مثل ناقوس مرگ بود...چون بعد از هر شبی که صداشون از پشت پنجره میومد یکی از افراد محله ما می‌مرد... .]
 
امضا : •|DADA BUG|•

•|DADA BUG|•

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
20/11/20
ارسالی‌ها
967
پسندها
10,098
امتیازها
30,873
مدال‌ها
21
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #177
[174_دنیا عجیب‌تر از چیزیه که فکرش رو‌ می‌کنید....حیف که مغز انسان گنجایشش رو نداره برای درک کامل :)
البته شایدم این بخاطر اینه که فقط از 5%مغزمون استفاده می‌کنیم... .]
 
امضا : •|DADA BUG|•

•|DADA BUG|•

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
20/11/20
ارسالی‌ها
967
پسندها
10,098
امتیازها
30,873
مدال‌ها
21
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #178
[175_افسانه ها اونقدراهم که فکر می‌کنید تخیلی نیستن. گاهی چنان واقعی م‌یشن که با دیدنشون بعضی افراد سکته می‌کنن، بعضی‌ها خشکشون می‌زنه، بعضی‌هام از خوشحالی نمی‌دونن چیکار کنن...البته بعضی‌هاشو اگه واقعی بشن نمی‌ذارن کسی زنده بمونه که بخواد این عکس العمل‌ها رو نشون بده...! ]
 
امضا : •|DADA BUG|•

•|DADA BUG|•

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
20/11/20
ارسالی‌ها
967
پسندها
10,098
امتیازها
30,873
مدال‌ها
21
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #179
[176_داشتم با بچه ها فوتبال بازی می‌کردم که خوردم زمین. چون شب بود ندیدم چی باعثش شد، یهو دوتا دست منو گرفتن و به سمت زمین می‌کشوندن...به بقیه نگاه کردم...اوه...اینا دیگه چی هستن؟! چندتا موجود ترسناک بچه‌ها رو دونه‌دونه داخل زمین فرو می‌بردن...یعنی بعدش نوبت منه؟!]
 
امضا : •|DADA BUG|•

•|DADA BUG|•

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
20/11/20
ارسالی‌ها
967
پسندها
10,098
امتیازها
30,873
مدال‌ها
21
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #180
[177_حس کردم سرم داغه...داشت تسخیرم می‌کرد ولی من نمی‌دیدمش... .]
 
امضا : •|DADA BUG|•
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا