متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

طنز تاپیک جامع جوک 2

  • نویسنده موضوع امین؛
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 411
  • بازدیدها 9,944
  • کاربران تگ شده هیچ

Rigina

مدیر بازنشسته
سطح
42
 
ارسالی‌ها
4,251
پسندها
41,849
امتیازها
74,373
مدال‌ها
63
  • #101
فقط تو ایران که هرچی داد بزنی یکی رو صدا بزنی اصلآ نمی شنوه..!!

ولی اگه فقط یه بار نه خیلی بلند بگی الاغ با تو ام همه بر می گردن جوری نگات می کنن انگار اسمه خودشونو شنیدن

تازه بعضیاشونم می پرسن با منی؟
 

Rigina

مدیر بازنشسته
سطح
42
 
ارسالی‌ها
4,251
پسندها
41,849
امتیازها
74,373
مدال‌ها
63
  • #102
رفتم الکتریکی محلمون گفتم: زنگ درمون خرابه

یاروگفت: برو میام درست میکنم

هرچی منتظر شدم نیومد



رفتم مغازش میگم چرا نیومدی؟

میگه اومدم هر چی زنگ زدم هیچکس درو باز نکرد
 

Rigina

مدیر بازنشسته
سطح
42
 
ارسالی‌ها
4,251
پسندها
41,849
امتیازها
74,373
مدال‌ها
63
  • #103
یه رفیق دارم ۷ سال پیش با یه تور قسطی رفت استانبول و برگشت.




هنوزم هروقت بهش زنگ میزنم میگم کجایی؟ میگه: ایرانم داداش
 

Rigina

مدیر بازنشسته
سطح
42
 
ارسالی‌ها
4,251
پسندها
41,849
امتیازها
74,373
مدال‌ها
63
  • #104
دیشب پلیس جلوی ماشینمو گرفت
به پلیس خیلی جدی گفتم:
میدونی من کیم؟
گفت: کی هستی؟
گفتم: یعنی واقعا نمی دونی؟
رنگش زرد شد؛ گفت: نه،کی هستی مگه؟


گفتم:
من یه پرندم، آرزو دارم، تو یارم باشی…!

جریمم نکرد!
اشک تو چشاش جمع شد،‌فقط‌ گفت‌ قرصاتو ‌سروقت‌ بخور
 

Rigina

مدیر بازنشسته
سطح
42
 
ارسالی‌ها
4,251
پسندها
41,849
امتیازها
74,373
مدال‌ها
63
  • #105
فقط اونجایی که شاهین نجفی میگه:
من پایه های خشم و اندوه بودم تو جان مرا، اما به عشق دوختی، دقیقا مثل تو که به من عشق دادی و وجودمو پر از عشق کردی.
 

Rigina

مدیر بازنشسته
سطح
42
 
ارسالی‌ها
4,251
پسندها
41,849
امتیازها
74,373
مدال‌ها
63
  • #106
‏رفته بودم خونه‌ی اقوام یکی از دوستان
در منطقه‌یی شمالی به نام طائب‌کلا،
و در کمال ناباوری موقع خواب ازم پرسیدن
کی لاتو بذارم؟؟ که منظورشون پهن کردن رخت خواب و تشک بود.
زبون مناطق سرسبز میهنم سراسر اعجازه بچه‌ها
 

امین؛

کاربر قابل احترام
سطح
51
 
ارسالی‌ها
13,772
پسندها
49,388
امتیازها
96,908
مدال‌ها
158
  • نویسنده موضوع
  • #107
مرد اونیه که وقتی باهاش قهرمیکنی و میگی دیگه نمیخوام
صداتوبشنوم،
یه ساعت بعد بهت اس بده و بگه:

میشه تلفنتو جواب بدی؟؟
قول میدم حرف نزنم،
فقط میخوام صدای نفساتوگوش کنم...!

برگرفته از داستان تخیلی "خفاش ها ماکارونی میخورند" :458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d:

:biggrin:
 
امضا : امین؛

امین؛

کاربر قابل احترام
سطح
51
 
ارسالی‌ها
13,772
پسندها
49,388
امتیازها
96,908
مدال‌ها
158
  • نویسنده موضوع
  • #108
مراحل پذیرایی از مهمان در خانواده ما :


تعارف همراه اصرار فراوان !
قسم دادن مرده و زنده طرف مقابل !
توسل به زور بدین شرح که میوه یا غذای مورد نظر رو طی یک اقدام آکروباتیک به لبت نزدیک میکنن و میگن دیگه دهنی شد باید بخوری !
ایجاد حس ترحم در مهمان ، میگن “ینی تو فک میکنی ما بدبختیم که هیچی خونه ما نمیخوری ؟”

تیر خلاص : بخور حیفه ، اگه بمونه مجبوریم دور بندازیم !

:458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d: :458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d: :458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d: :458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d: :458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d:
 
امضا : امین؛

امین؛

کاربر قابل احترام
سطح
51
 
ارسالی‌ها
13,772
پسندها
49,388
امتیازها
96,908
مدال‌ها
158
  • نویسنده موضوع
  • #109
یارو میره خواستگاری
ازش میپرسن: شغلتون چیه
روش نمیشه بگه چوپونم ...






میگه: تو دامنه کوه نمایشگاه گوسفند دارم :biggrin:
 
امضا : امین؛

امین؛

کاربر قابل احترام
سطح
51
 
ارسالی‌ها
13,772
پسندها
49,388
امتیازها
96,908
مدال‌ها
158
  • نویسنده موضوع
  • #110
‏یکی از دخترها تعریف میکرد می‌گفت رفتیم شمال با یکی از دوستام به خانواده گفتیم مشهدیم بعد رفتیم یه جایی گفتیم عکس بندازیم حرم رو بندازه پشتمون بفرستیم بگیم مشهدیم، عکس رو انداختن فرستادن برای خانواده مامان یکیشون گفته بین الحرمین خوش میگذره؟


کربلا رو انداخته بوده :458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d:
 
امضا : امین؛

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
1,653
بازدیدها
28,561
پاسخ‌ها
20
بازدیدها
861
پاسخ‌ها
9,999
بازدیدها
121,185
پاسخ‌ها
78
بازدیدها
769
پاسخ‌ها
280
بازدیدها
3,284
پاسخ‌ها
7
بازدیدها
236

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا