طنز تاپیک جامع جوک 2

[Amin]

ﻛﻮﺳﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﻃﺮﺯ ﺷﮑﺎﺭ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﭽﻪ ﺍﺵ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﻣﯿﺪﺍﺩ :





ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺨﻮﺭﯼ ﺑﺎ ﺳﺮﻋﺖ ﺑﻬﺶ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﻦ ﻭ ﺩﺭﺳﺖ ﯾﮏ ﻗﺪﻣﯽ ﺍﺵ ﻭﺍﯾﺴﺎ ﻭ ﺩﺭ ﭼﺸﻤﺎﺵ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﻮ ﻭ ﺑﻌﺪﺵ ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﺩﻭﺭﺵ ﺑﭽﺮﺥ ﻭ ﺍﺯﺵ ﺩﻭﺭ ﺷﻮ، ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻄﺮﻓﺶ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﻦ ﻭ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﮐﺎﺭ ﻗﺒﻠﯽ ﺭﺍ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﮐﻦ ! ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎﺭ ﺳﻮﻡ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﻦ ﻭ ﺑﺨﻮﺭﺵ.

ﺑﭽﻪ ﮐﻮﺳﻪ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻣﯿﮑﻨﻪ :
ﭼﺮﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻭﻗﺖ ﺗﻠﻒ ﮐﻨﻢ ﻫﻤﺎﻥ ﺑﺎﺭ ﺍﻭﻝ
ﻣﯿﺨﻮﺭﻣﺶ ! ﮐﻮﺳﻪ ﻣﯿﮕﻪ ﺍﮔﺮ ﺩﻟﺖ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻃﺮﻑ ﺭﺍ ﺑﺎ ﮔُﻬِ/ﺶ ﺑﺨﻮﺭﯼ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺨﻮﺩﺕ ﻣﺮﺑﻮﻃﻪ

 

[Amin]

روزی دو نفر در جنگل قدم می زدند.
ناگهان شیری در مقابل آنها ظاهر شد...
یکی از آنها سریع کفش ورزشی اش را از کوله پشتی بیرون آورد و پوشید.
دیگری گفت بی جهت آماده نشو هیچ انسانی نمی تواند از شیر سریعتر بدود.
مرد اول به دومی گفت: قرار نیست از شیر سریعتر بدوم ، کافیست از تو سریعتر بدوم...

و اینگونه شد که شاخه ای از مدیریت بنام مدیریت بحران شکل گرفت.!

 

[Rigina]

نیرو انتظامی میریزه تو خونه یارو

یارو با دوس دخترش میپره تو استخر






میگه دیگه به شما ربطی نداره!
از اینجا به بعد مربوط به نیرو دریاییه!

 

[Rigina]

پلیس اومده بود تو خیابون و به ماشینایی که خلاف پارک کرده بودن توی بلندگو تذکر میداد :
پیکان!!!.... راننده پیکان!!... حیف گواهینامه که به تو دادن!!!!!
پراید!!!!!! پراید!!!!!!پراید زودحرکت کن، آخه تو توی کدوم آموزشگاهی گواهینامه گرفتی؟!؟!؟
راننده مینی بوس!!!اینجا جای پارک کردنه؟!؟!
وتا اینکه رسید به یه پورشه!!!!
تن صداش رو آورد پایین و با یه لحن خیلی مهربون گفت: پورشه......!!!!! تو دیگه چرا گلم ؟!؟

 

[Rigina]

تا 18 سالگی که مدرسه کوفتی نذاشت صبحا بخوابیم،

تا 28 سالگی استرس کار و پول دراوردن و آینده،

بعدش بچه دار میشیم و تا 35 سالگی هم گریه بچه نمیذاره بخوابیم،

تا 50 سالگی هم باید صبحا زود بیدار شیم بچمون رو بفرستیم مدرسه،

تا 65 سالگی هم که از درد بیماری نمیتونیم بخوابیم،

بعدشم که میمیریم

شانس ما تا بیایم بخوابیم یکی میاد پیس پیس فاتحه میخونه میزنه به سنگ قبرمون بیدارمون میکنه

 

[Rigina]

آیا می‌دانستید چاقی و بینایی تاثیری بر هم ندارند؟



پس اگر کسی چاق شده خودش میبینه احتیاج نیست شما بهش بگی

 

[Rigina]

زنه ديروقت به خونه رسيد آهسته كليد رو انداخت و درو باز كرد و يكسر به اتاق خواب سر زد.
ناگهان بجاي يك جفت پا دو جفت پا داخل رختخواب ديد!
بلافاصله رفت و چوب گلف شوهرش رو برداشت و تا جايي كه ميخوردند آن دو را با چوب گلف زد و خونين و مالين كرد.
بعد با حرص بطرف اشپزخانه رفت تا ابي بخورد
با كمال تعجب شوهرش را ديد كه در آشپزخانه نشسته است.
شوهرش گفت سلام عزيزم!
پدر و مادرت سر شب از شهرشون به ديدن ما اومده بودند چون خسته بودند بهشون اجازه دادم تو رختخواب ما استراحت كنند
راستي بهشون سلام كردي؟؟؟؟؟؟

اينم نتيجه بی اعتمادی خانوما به همسراشون!!!!
(شادی روح آن دو مرحوم اجماعا صلوات)

 

[Rigina]

بیاین یکم اصفانی یاددون بدم
فقط تسمه تایم پاره نکنید یه وقت

(بیزینس)=وقتی دوچرخه یه اصفانی زین نداره!
(دنی مارچیارا)=دهن مارهای کوچک رو ببین!
(پساکاتوکو)= پس ساک های تو کجاست؟!
(بهم نَزوکین)=باهم دعوا نکنید!
(پکوکو آماکو)=پس کوکوهای ماکجاست!؟


 

[Rigina]

‏آب بخورید،ورزش کنید،به خودتون برسید و از امیرا، پارساها و کسایی که ۲۰۶ دارن فاصله بگیرید


 

[Rigina]

آدم واسه دوس پسرش نباید استرس داشته باشه چی بپوشه چی نپوشه ،هیچی هم نپوشه دوس پسرش خوشحال میشه.
پسرا خیلی خیلی کم توقع اند