- ارسالیها
- 1,633
- پسندها
- 20,861
- امتیازها
- 43,073
- مدالها
- 29
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #11
اگر در میان شلوغی گم شود، در میان زرق و برق این کشور، این شهر، این محله، این کوچه... چه کسی پیدایش میکرد؟
آسوده راه میرود، همیشه آسوده بود! دور از هر خیالی و مملو از خیال. راه میرفت و سنگ فرشها را با پاشنۀ پایش لمس میکرد. دامنش در هوا پَر میخورد. میخواست کجا برود؟ یک جای نامعلوم.
تلفنش در دستش زنگ میخورد. نمیدانست کجا، تنها گوشهای پرتش میکند. باید فرار میکرد؟ اما دلیل برای فرار کردن وجود نداشت. آسوده راه میرفت. صدای همهجا را میشنید و مردم از گوشه و کنار بهش پهلو میزدند. لبخند میزد؟ فکر نکنم. پس چرا لبهایش کش آمدند؟ لباسهایش روی تنش زار میزد. باد سرد و خنکی میوزید و دامنش میپرید. پاشنۀ کفشش تخت بود و سنگفرشها...
پا روی پله میگذارد. لرزان و نحیف به...
آسوده راه میرود، همیشه آسوده بود! دور از هر خیالی و مملو از خیال. راه میرفت و سنگ فرشها را با پاشنۀ پایش لمس میکرد. دامنش در هوا پَر میخورد. میخواست کجا برود؟ یک جای نامعلوم.
تلفنش در دستش زنگ میخورد. نمیدانست کجا، تنها گوشهای پرتش میکند. باید فرار میکرد؟ اما دلیل برای فرار کردن وجود نداشت. آسوده راه میرفت. صدای همهجا را میشنید و مردم از گوشه و کنار بهش پهلو میزدند. لبخند میزد؟ فکر نکنم. پس چرا لبهایش کش آمدند؟ لباسهایش روی تنش زار میزد. باد سرد و خنکی میوزید و دامنش میپرید. پاشنۀ کفشش تخت بود و سنگفرشها...
پا روی پله میگذارد. لرزان و نحیف به...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش توسط مدیر