- ارسالیها
- 136
- پسندها
- 1,185
- امتیازها
- 8,003
- مدالها
- 7
- سن
- 20
- نویسنده موضوع
- #21
شامگاه را ببین
پس تا به کی؟
در خزان، محزون؟
تو روحت را به خاک بخشیدهای
تا از برگ فروپاشیدهی زنگ زده
در روحت بدمد...
و که میگوید خدا در آسمان است؟
من خدایی دارم در خاک!
در میان ارواح گرفتار
آزادی میبخشد، بسیار...
تار و پود من، در آتش، در فروپاشی عقل
آرام نیست
بالغ نیست
فروید؛ از چه میگویی سخن؟
شامگاه را ببین
پس تا به کی؟
پریشان، در میان بیخردان؟
و در تقلای زمان
من ایستادهام
در کنار تو
تا بگویی در این آتش
چگونه میتوان آب شد؟
بیآنکه خاکسترشد؟
پس تا به کی؟
در خزان، محزون؟
تو روحت را به خاک بخشیدهای
تا از برگ فروپاشیدهی زنگ زده
در روحت بدمد...
و که میگوید خدا در آسمان است؟
من خدایی دارم در خاک!
در میان ارواح گرفتار
آزادی میبخشد، بسیار...
تار و پود من، در آتش، در فروپاشی عقل
آرام نیست
بالغ نیست
فروید؛ از چه میگویی سخن؟
شامگاه را ببین
پس تا به کی؟
پریشان، در میان بیخردان؟
و در تقلای زمان
من ایستادهام
در کنار تو
تا بگویی در این آتش
چگونه میتوان آب شد؟
بیآنکه خاکسترشد؟