شاعرانه مجموعه اشعار قبر فروید؛ پشت خانه | آمین کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Metallica
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 20
  • بازدیدها 892
  • کاربران تگ شده هیچ

Metallica

مدیر بازنشسته + شاعر آزمایشی
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
16/10/22
ارسالی‌ها
95
پسندها
1,045
امتیازها
6,313
مدال‌ها
7
سن
19
سطح
8
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
رب النور
نام اثر: قبر فروید؛ پشت خانه
به قلم: آمین
قالب: سپید
تگ: شاعرانه
IMG_20240211_214735_971.jpg
دیباچه:
من می‌دانم!
به همان اندازه که کورم می‌دانم.
حفره‌های تردید وجودم،
پر از صدای پای فلسفه‌ایست
که گل‌های لاله‌ی آبی را، خاکستری
و مرا تمدنی سوخته، پنهان، در میان قطره‌های اشک می‌پندارد.
من می‌دانم!
به همان اندازه که می‌بینم می‌دانم،
این صدای ناله از جنازه‌ی اشک‌هایم نیست... .
در من کس دیگری خفته است!
باغچه‌ی این خانه همیشه نم دارد؛
گویا کسی هر شب به گل‌ها آب می‌دهد... .


"تمامی مفاهیم متون برگرفته از سخنان فروید"

 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Metallica

Violinist cat❁

سرپرست بازنشسته ادبیات + نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
20/8/20
ارسالی‌ها
1,597
پسندها
21,375
امتیازها
43,073
مدال‌ها
27
سن
17
سطح
28
 
  • #2
•| بسم رب القلم |•


آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند...
585360F9-867A-4DA0-88B2-83D77F96EB7C.jpeg




نویسنده‌ی عزیز، بی‌نهایت خرسندیم که دلنوشته‌های زیبایتان را در انجمن «یک رمان» به اشتراک می‌گذارید.
خواهشمندیم پیش از پست‌گذاری و شروع دلنوشته‌، قوانین بخش «دلنوشته‌های کاربران» را به خوبی مطالعه بفرمایید.
"قوانین بخش دلنوشته‌ی کاربران"

پس از گذشت حداقل ۲۰ پست از دل‌نوشته، می‌توانید در تاپیک...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Violinist cat❁

Metallica

مدیر بازنشسته + شاعر آزمایشی
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
16/10/22
ارسالی‌ها
95
پسندها
1,045
امتیازها
6,313
مدال‌ها
7
سن
19
سطح
8
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
روزنامه‌ها
پر ز آیه‌های نورانی‌اند
گویا پیغمبران پا بر روی این صفحات کاهی گذاشته‌اند!
این بیداری نیست
وجدانم آنقدر در نزده و چای نخورده رفته است
که دیگر نمی‌آید!
و در این روزگار شطرنجی
به دنبال کاغذی سفید، در خیالم می‌گردم.
قصه‌ی صبح زیباست
اما حقیقت در شب نهفته است
آنجا که من پشت خانه
قدم زنان در میان افکار فروید
خودم را چال می‌کنم
و به دنبال منِ دیگر هرچه گل هست،...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Metallica

Metallica

مدیر بازنشسته + شاعر آزمایشی
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
16/10/22
ارسالی‌ها
95
پسندها
1,045
امتیازها
6,313
مدال‌ها
7
سن
19
سطح
8
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
هیچ موج خاموشی
بی دلیل
به اقیانوس بیدار نمی‌رسد.
هیچ لغزشی، چو فرار ماهی
ز خستگی نیست.
در طرح‌واره‌ی یک گلیم
همه نقش‌ها هوشیارند!
هیچ کدام بی‌دلیل به خواب نمی‌روند... .
 
آخرین ویرایش
امضا : Metallica

Metallica

مدیر بازنشسته + شاعر آزمایشی
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
16/10/22
ارسالی‌ها
95
پسندها
1,045
امتیازها
6,313
مدال‌ها
7
سن
19
سطح
8
 
  • نویسنده موضوع
  • #5
خانه‌ای هست که در آن
کودکیم ز رگ حیاتِ برگ
فرو می‌ریزد
و سر زده به میهمانی خاک می‌رود...
خانه‌ای هست که در آن
روزهایش ترسناک‌اند؛
وقتی به انتظار شب
قناری‌ها را
در قفسی که به اندازه ی یک پنجره،
حسرت وار است
اسیر می کنم!
تا آنها را ببخشم به مردی
که آزادی‌اش را در قبر گم کرده است... .
 
آخرین ویرایش
امضا : Metallica

Metallica

مدیر بازنشسته + شاعر آزمایشی
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
16/10/22
ارسالی‌ها
95
پسندها
1,045
امتیازها
6,313
مدال‌ها
7
سن
19
سطح
8
 
  • نویسنده موضوع
  • #6
اینجا آغاز انهدام است
زخم‌های صورت سیب
ناشی گرانه، خودشان را ز آفتاب پنهان می کنند.
و ارتفاع چه حقیر است
وقتی دیگر بالی برای پرواز نیست!
من از پرنده‌ها شرم می‌کنم
و هنوز از آیینه، برای دیدن می‌ترسم!
میان ابلیس و خدا مانده‌ام
برای خدا اشک می‌ریزم
و رد پایم بوی ابلیس را می‌دهد
و امید پوسیده‌ام
میان چرخ های زمان، آرام آرام می‌میرد!
 
امضا : Metallica

Metallica

مدیر بازنشسته + شاعر آزمایشی
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
16/10/22
ارسالی‌ها
95
پسندها
1,045
امتیازها
6,313
مدال‌ها
7
سن
19
سطح
8
 
  • نویسنده موضوع
  • #7
ماه بستر تنهایی می‌بافد
و او ناهشیار خاک را می‌شکافد
تا در انعکاس حوض بی ماهی
با تصویرش هم صحبت شود
و خودش را به صلیب بکشد
ز آنچه که آگاه است!
پشت شیشه
لحظه‌های من
نوک کاج را لم*س می‌کنند
و من از خود می‌پرسم
لانه‌ی تنهایی کاج کجاست؟
تا چندی تا صباح
در این شب؛ مرا به پهلو بکشد؟
 
امضا : Metallica

Metallica

مدیر بازنشسته + شاعر آزمایشی
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
16/10/22
ارسالی‌ها
95
پسندها
1,045
امتیازها
6,313
مدال‌ها
7
سن
19
سطح
8
 
  • نویسنده موضوع
  • #8
سرما آمده
از سیم خاردار دیوار خانه، گذشته
و برگ‌های یادگاری را
با خود برده است
مرد پشت خانه می لرزد

شاید به خاطر سرما
شاید به خاطر دستانی که
هرگز مال خودش نبوده‌اند
دستانی که برگ را
به ل*ب برده، دود کرده‌اند
و در لحظه‌های مس*تی
با نوازش خو نگرفته‌اند... .
پتویم او را گرم نمی‌کند
نه در پاییز و نه در معاشقه‌ی آفتاب و خاک
من دلم نمی‌خواهد به قبرش برود
دوست دارم
حتی با دستانی خالی
با من، ز آینه های جاری
سخت بگوید.
تنهایی سردتر از هر سرمایی‌ست
ما در تنهایی می‌میریم
و در انبوه کرکسان غم
روحمان را
رهسپار سفر می‌کنیم.
 
آخرین ویرایش
امضا : Metallica

Metallica

مدیر بازنشسته + شاعر آزمایشی
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
16/10/22
ارسالی‌ها
95
پسندها
1,045
امتیازها
6,313
مدال‌ها
7
سن
19
سطح
8
 
  • نویسنده موضوع
  • #9
شاخه‌ی خواب شکست
بیداری پر زد
و سایه‌ی رق*ص او، بر دیوار ترک خورده
نمایان شد.
چگونه با ترس خو می‌گیرد؟
وقتی من، پرده می‌کشم
تا نبینم موج سواری برگ‌ها را
که در شب، به دنیال رویاها
بر تنم زخم می‌زنند.
او نمی‌ترسید
رویاهایش قد کشیده‌اند
نه مثل من، مانند مادری
باید به دنبال طفلانم باشم
رویاهای من کودکند، خامند، رامند!
هنوز به آنها...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Metallica

Metallica

مدیر بازنشسته + شاعر آزمایشی
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
16/10/22
ارسالی‌ها
95
پسندها
1,045
امتیازها
6,313
مدال‌ها
7
سن
19
سطح
8
 
  • نویسنده موضوع
  • #10
طرح چهره‌ی من
آلوده شد با شکست
غم مرا بلعید، ز درد!
و تو مرا دیدی
که چگونه پریدن را با مرگ، پیوند می‌زدم!
یک قبر دیگر، یک سایه دیگر،
چه می‌شود مگر؟!
آه من نمیتوانستم
تصویر تقدیر چیز دیگری می‌گفت
هنوز هم می‌گوید!
مرا وادار می‌کند مادری کنم
برای کودکی که نیست، جز نگاهش در حوض!
مرا با اشک‌هایم زنده نگه می‌دارد
و تنم را خراش می‌دهد
با امید، با لبخند... .
 
امضا : Metallica

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا