گفتمان‌آزاد گفتمان آزاد رمان بست نشین خیابان‌ها | مهدیه سجده کاربر انجمن یک رمان

Mahdiye sajdeh · 15/12/22

به نام خدا
نام رمان: بست نشین خیابان‌ها
نام نویسنده: مهدیه سجده
ژانر: #اجتماعی #عاشقانه #درام
لینک‌رمان بست نشین خیابان‌ها:

در حال تایپ - رمان بست نشین خیابان‌ها | مهدیه سجده کاربر انجمن یک رمان

حڪایت تلخیست ؛ مانده ام بَرای تو ، رفته ای برای دیگری _____________________________علیرضا_آذر سلام سه باره.... خیلی دوستون دارم و ممنونم که هستید :) *** این متن مخفی شده است برای مشاهده ان باید از ان تشکر کنید ! ***

forum.1roman.ir

خلاصه:
در هر رفت و برگشت شیشه پاک کن و در هر چهار راه، میان هردوداسپند که سراغ سرنشینان خودروهای پشت چراغ قرمز را ‌می‌گیرد؛ اصلاً داخل واگن‌های مترو صدایشان شنیده می‌شود؛ گاهی از گلوی زنی سال خورده و گاهی از زبان پسرک دبستانی با کوله پشتی مدرسه‌اش...همه دنبال باز کردن یک گره کور هستند! همان گره کوری که او هم به دنبال بازکردنش است و برای یک زندگی که نه! برای جمع کردن چندین زندگی تلاش می‌کند تا به بن‌بست تاریک سرطان می‌رسد؛ اما با تمام...

SA❀HEL · 23/12/22

سلام عزیزم :batting-eyelashes:

حالت چطوره؟
گفتم حالا که تقریبا به بخش مهم قصه رسیدیم و اتفاقات دارن هیجانی‌تر میشن؛ بیام و نظرمو اینجا بگم :spruce-up:

من عاشق رمانتم. کلا شخصیتاش، توصیفات، قلمت و پیرنگش همه‌چیزش برام قشنگ و کامله.
شخصیت میکی از همون اول کراشم شد رفت. خیلی‌ مرام و معرفتشو دوست دارم :big-grin:

خدایی از بس توی رمانا پسرای خشک و مغرور دیدیم، خسته شده بودیم تا اینکه میکاییل اومد و این خستگی رو کلا شست و برد. همه‌چیزش برام جذابه. اون حس شوخ‌طبعی، لحن کلامش، حتی اون سیبیلای بی‌ریختش :sarcastic:

خلاصه که دست‌مریزاد بخاطر خلق چنین شخصیت دوست داشتنی.
از بقیه‌ی شخصیتا که بگذریم، مهدیه هم به نوبه‌ی خودش پردازش قشنگی داشت. متفاوته. مثل بقیه‌ی دخترای رمانا نیست. با اینکه...

Mahdiye sajdeh · 24/12/22

خانومِ سـین❀ گفت
سلام عزیزم
حالت چطوره؟
گفتم حالا که تقریبا به بخش مهم قصه رسیدیم و اتفاقات دارن هیجانی‌تر میشن؛ بیام و نظرمو اینجا بگم
من عاشق رمانتم. کلا شخصیتاش، توصیفات، قلمت و پیرنگش همه‌چیزش برام قشنگ و کامله.
شخصیت میکی از همون اول کراشم شد رفت. خیلی‌ مرام و معرفتشو دوست دارم خدایی از بس توی رمانا پسرای خشک و مغرور دیدیم، خسته شده بودیم تا اینکه میکاییل اومد و این خستگی رو کلا شست و برد. همه‌چیزش برام جذابه. اون حس شوخ‌طبعی، لحن کلامش، حتی اون سیبیلای بی‌ریخش خلاصه که دست‌مریزاد بخاطر خلق چنین شخصیت دوست داشتنی.
از بقیه‌ی شخصیتا که بگذریم، مهدیه هم به نوبه‌ی خودش پردازش قشنگی داشت...

الـی.کـا · 10/1/23

سلاااااااممممممم :458049-1a8c8784c85356a3b2e074d2590e8c9c:

بالاخره فرصت شد و من اومدم تا از خجالتت در بیام بانو :batting-eyelashes:

قبلا که گفتم نوشته‌هاتو دوست دارم دیگه؟ یه بار هم نه بلکه چندیییییییییین بار.
انتقال احساساتت خیلی خوبه. هربار با شخصیت عصبی میشم، حرصم میگیره، میخندم و شده بغض می‌کنم. این یعنی تو کارت درسته :thumbs-up:

توصیفاتت هم خیلی خوب هستن الا ظاهر. دختر انقد خسیس نباش دیگه. تو که انقد ماهی، قلمت خوبه چرا توی توصیف چهره خساست به خرج میدی؟ من فقط می‌دونم میکائیل عزیزم موهاش کوتاهه سیبیل داره هیکلیه و صورتش کشیده‌ش. اها موهای مهدیه پرپشت و سیاهه ابروهاشم کم پشتن.
بهت گفتم عنوان رمانت خیلی خوبه؟
کلمه‌ها کنار هم یه ترکیب قشنگ رو ساختن که بنظر من خیلی هم خوش آوا...

Mahdiye sajdeh · 10/1/23

E.KAMYAB گفت
سلاااااااممممممم بالاخره فرصت شد و من اومدم تا از خجالتت در بیام بانو

سلاممممم به الی خودمممم عزیزییی خجالت چیه خانممم :405:

E.KAMYAB گفت
قبلا که گفتم نوشته‌هاتو دوست دارم دیگه؟ یه بار هم نه بلکه چندیییییییییین بار.

من الان یک عدد اکلیلیییی هستممم که ذوخیده شده‌استتت. :610185-ae27176d7371ebcd2b8b54769e216894:

E.KAMYAB گفت
انتقال احساساتت خیلی خوبه. هربار با شخصیت عصبی میشم، حرصم میگیره، میخندم و شده بغض می‌کنم. این یعنی تو کارت...

میم پناه · 10/1/23

سلام به روی ماهت که

خداقوت بهت

انتخاب موضوع و فضای رمانت رو از اول دوست داشتم
قلمت هم نسبت به "طاق فلک" خیلی پخته‌تر و قشنگ‌تر شده.
به نظرم تو این رمان هم هنوز مونده تا به جاهای اصلی برسیم.
کاش مسئله پول نبود... هیچ‌کجای جهان
ثروت
پول
سرمایه
و...
ولی خب از همون مبادله‌ی پایاپای قدیمی، سرمایه داشتن، برای ادامه‌ی زندگی مهم بوده
و چقدر سخته با وجود هزینه‌های امروز بیمار شدن و بیمار داشتن.
بچه داشتن، بچه بودن، خواسته‌هایی که تو دلشونه
رنج زیادی تو رمان هست و ممنونم که به این موضوع پرداختی.

Mahdiye sajdeh · 1/2/23

میم پناه گفت
سلام به روی ماهت که

سلام سلام مهسایی خودم.

میم پناه گفت
خداقوت بهت

خدابوت از پچمکیان یک به پچمکیان دو

میم پناه گفت
انتخاب موضوع و فضای رمانت رو از اول دوست داشتم
قلمت هم نسبت به "طاق فلک" خیلی پخته‌تر و قشنگ‌تر شده.

ممنونن مهسایی بابت تموم انرژی‌هایی که بهم میدی اره خودمم حس میکنم خیلی بهتر شدهه..

میم پناه گفت
به نظرم تو این رمان هم هنوز مونده تا به جاهای اصلی برسیم.

دیگه الان رسیدیم با اجازتون :458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d:

ففخشیدم دیر دیدم پیامت رو... میخوام کوتاهتر از طاق...

Hani_Sk · 6/2/23

سلام، سلامی به گرمی قلبتان بانو
خوب هستید؟
بالاخره بنده افتخار داده‌ام و بعد از مدتی زجر دادن و خون به جگر کردن شما آمده‌ام تا نظریات خود را در رابطه با رمانتان اعلام بدارم.
بانو جان...
راستش را بخواهید، قبل از خواندن دوباره‌ی تمام متون شما گمان می‌کردم قرار بر طوماری پر از گله، شکایت، ایراد و یا غر می‌باشد که اینجا خدمتتان ارائه می‌کنم. ولی کنون با دستی تهی از کلمات منفی و زننده آمده و نمی‌توانم برایتان اندکی ذکر مصیبت بخوانم.
می‌پرسید برای چه؟
باید خدمتتان عارض شوم که اول از همه، من عاشق رمان‌های اجتماعی‌ای هستم که واقعاً دغدغه‌مندند و به دور از حاشیه و کلیشه به خود موضوع می‌پردازند. و بست‌نشین‌ها، همانطور که از اسمش پیداست، پر از دغدغه‌ست. دغدغه‌ی بچه‌های کار، بی‌پولی، گران فروشی،...

Mahdiye sajdeh · 6/2/23

Hani_sk گفت
سلام، سلامی به گرمی قلبتان بانو
خوب هستید؟

سلام سلامممم ممنونم هانی قشنگممم. خداروشکر خوبم تو خوبی؟

Hani_sk گفت
بالاخره بنده افتخار داده‌ام و بعد از مدتی زجر دادن و خون به جگر کردن شما آمده‌ام تا نظریات خود را در رابطه با رمانتان اعلام بدارم.

به به بالاخره شما تشریف اوردید و ما رو خوشحال کردید.
خیلی ممنونم.

Hani_sk گفت
بانو جان...
راستش را بخواهید، قبل از خواندن دوباره‌ی تمام متون شما گمان می‌کردم قرار بر طوماری پر از گله، شکایت، ایراد و یا غر می‌باشد که اینجا خدمتتان ارائه می‌کنم. ولی کنون با دستی تهی از کلمات منفی و زننده آمده و نمی‌توانم برایتان...

Hani_Sk · 6/2/23

Mahdiye sajdeh گفت
سلام سلامممم ممنونم هانی قشنگممم. خداروشکر خوبم تو خوبی؟

با وجود آدمی مثل من، هم خودم و هم بقیه عالی هستند :1044043110:

Mahdiye sajdeh گفت
راستش در این مورد خیلی نگران بودم که نکنه بازم مهدیه برات خیلی بی حس باشه و نتوننی درکش کنی که خداروشکر موفق شدم واقعا خوشحالم

بنظر که آدم شده‌ام و آن شمشیرم را برای جبهه دخترهای قصه غلاف کرده‌ام. اکنون برو و برای خودت خوش باش :batting-eyelashes:

Mahdiye sajdeh گفت
خیلی ممنون که به این موضوع توجه کردی چون سعی کردم کنار هر ادمی مدل خودش باشه مثل خودمون که تو جمع دوستا یه جوریم پیش خانواده...

گفتمان‌آزاد گفتمان آزاد رمان بست نشین خیابان‌ها | مهدیه سجده کاربر انجمن یک رمان

گزینه‌های بیشتر

Mahdiye sajdeh

نویسنده افتخاری

در حال تایپ - رمان بست نشین خیابان‌ها | مهدیه سجده کاربر انجمن یک رمان

امضا : Mahdiye sajdeh

SA❀HEL

ناظر انجمن + نویسنده افتخاری

امضا : SA❀HEL

Mahdiye sajdeh

نویسنده افتخاری

امضا : Mahdiye sajdeh

الـی.کـا

عکاس انجمن

امضا : الـی.کـا

Mahdiye sajdeh

نویسنده افتخاری

امضا : Mahdiye sajdeh

میم پناه

نویسنده افتخاری

امضا : میم پناه

Mahdiye sajdeh

نویسنده افتخاری

امضا : Mahdiye sajdeh

Hani_Sk

عکاس انجمن

Mahdiye sajdeh

نویسنده افتخاری

امضا : Mahdiye sajdeh

Hani_Sk

عکاس انجمن

موضوعات مشابه