گفتمان‌آزاد گفتمان آزاد رمان بست نشین خیابان‌ها | مهدیه سجده کاربر انجمن یک رمان

D.S · 27/2/23

سلام خدمت نویسنده دوست‌داشتنی بست‌نشین‌های خیابان دلبر
از مهدی تخس گرفته تا میکی با اون سیبل بی‌ریختش همه جذاب خاص خودشون رو دارن که بشدت به دل میشنن.
توی داستان‌تون حرف برای گفتن هست که بیشتر از هر چیز دیگه میتونه آدم رو جذب خودش بکنه.
کشش خود داستان هم که نیاز به گفتن نداره... خودتون میدونید که مشتاق پارتیم>_<

الـی.کـا · 27/2/23

سلام سلام عشق دل مننننننننننن :458047-6dc8ffbbdef9cc2a2419e3bb0fa8d8d5:

خوبی خوش قلم مهربون؟ خوشی؟ زندگی به کام و همه رواله؟
خب دختر جون...
اولا که این پارتهای جدید خیلی خیلی خوب بودن. دقیقا مثل همیشه و من چقدر این تیکه رو

جلوتر از من می‌دود و مقابل در را می‌گیرد:
- به جون خودم تا نگی نمی‌ذارم بری. تا حالا ندیدم اینحوری گریه کنی!
لبخندی تلخی می‌زنم و گس بودنش به خوردم می‌رود. سر تا پایش را نشانه می‌روم:
- نبودی که بخوای ببینی!

دوست داشتم. خیلی بغض داشت :610185-ae27176d7371ebcd2b8b54769e216894:

به قول ساحل، انگار چند قسمت از فیلم مورد علاقه‌ام رو دیدم :) انقد بهم چسبیدا.
اون صحنه‌ی تولد، صحنه‌ای که مهدیه رفت پی فرهان و اون داشت شیشه می‌زد...
خیلی دلم برای فرهان...

Mahdiye sajdeh · 27/2/23

FATEMEH ASADYAN گفت
سلام نویسنده‌ی عزیز و خوش قلم
من چیزی که خیلی دوست داشتم و خوشم اومد ازش فضای داستان و پرداختن به جزئیات بود و شاید بعضی بگن زیاد داخل جزئیات ریز نشین اما برای من خیلی حس خوبی رو القا کرد و به دلم نشست.
مثلا اونجایی که گفت دست برد به پیشونی و پرزهای بورش خیلی قشنگ توصیف کرده بودی اون پارت رو و یا مثلا اینکه با مالش لاله‌ی گوش آرزو اونو از خواب بیدار کرد یه حسی به آدم القا میکنه انگار تو واقعیت بیشتریه
اینکه پاورقی داری و کلمات رو با معنی و مفهومش برای خواننده می‌ذاری خیلی کمک بزرگی به خواننده میشه و دستت درد نکنه از این بابت
ان‌شاءالله که قلمت همیشه مانا و جاوید

سلام عزیزم
خوشحالم که فضاسازی برات قشنگ بود...

Mahdiye sajdeh · 27/2/23

D.S گفت
سلام خدمت نویسنده دوست‌داشتنی بست‌نشین‌های خیابان دلبر
از مهدی تخس گرفته تا میکی با اون سیبل بی‌ریختش همه جذاب خاص خودشون رو دارن که بشدت به دل میشنن.
توی داستان‌تون حرف برای گفتن هست که بیشتر از هر چیز دیگه میتونه آدم رو جذب خودش بکنه.
کشش خود داستان هم که نیاز به گفتن نداره... خودتون میدونید که مشتاق پارتیم>_<

سلام عزیزدلم دوست داشتنی که خودتی مهربون.
واقعا خیلی خوشحالم که کارکترا رو دوست داری و به دلت نشسته... این اوج خوشحالی یه نویسنده هست.
ممنونم عزیزم از همراهیت ممکنه اعلان رمان خراب باشه چون کلی پارت نخونده داری عزیزم :xt3:

:458211-8e33e52a2f7bd5005505daf268120cac:

همراهیت باعث افتخاره عزیزم ممنونم بابت نظر قشنگت...

Narges Movahedi · 27/2/23

سلام. من بالاخره اومدم.
میخوام اول از میکاییل حرف بزنم. برای من شخصیت میکاییل قابل لمس‌تر از بقیه شخصیت‌هات بود. به این معنی نیست که بقیه شخصیت‌پردازی‌هات بد بود ها، به نظر من میکاییل از همشون بهتر بود. این شاید به خاطر این هم باشه که من اولین شخصیتی که تونستم تو رمانت باهاش ارتباط برقرار کنم میکاییل بود.
موضوع بعدی، دلم میخواست اول بگم ولی گفتم اول از میکاییل جااااانم شروع بشه بهتره. فقر تو تک تک خط‌های رمانت احساس میشه. قشنگ مشخصه که یکی از دغدغه‌هات بود. کودک‌ها کار، راه‌هایی که سر آدم‌هایی تو این قشر قرار میگیره و شاید تنهاترین راه و اشتباه‌‌ترین راه باشه. از این جور رمان‌ها با این تم و ایده زیاد هست ولی پردازشی که کردیش اتفاق‌هایی که توش آوردی باعث شده تبدیل به رمان...

Mahdiye sajdeh · 27/2/23

E.KAMYAB گفت
سلام سلام عشق دل مننننننننننن

سلام سلامممم عشق من الهام قشنگممم

E.KAMYAB گفت
خوبی خوش قلم مهربون؟ خوشی؟ زندگی به کام و همه رواله؟

قربونت خوبم خداروشکر تو چه طوری؟

E.KAMYAB گفت
خب دختر جون...
اولا که این پارتهای جدید خیلی خیلی خوب بودن. دقیقا مثل همیشه و من چقدر این تیکه رو

من چه قدر خوشحالم که این پارتا رو دوست داشتی چون قسمتای حساسم دارم کارکترا رو از لحاظ روحی آماده مکنم.

E.KAMYAB گفت
دوست داشتم. خیلی...

Mahdiye sajdeh · 27/2/23

نور موحد گفت
سلام. من بالاخره اومدم.

سلام عزیزم خوش اومدی..

نور موحد گفت
میخوام اول از میکاییل حرف بزنم. برای من شخصیت میکاییل قابل لمس‌تر از بقیه شخصیت‌هات بود. به این معنی نیست که بقیه شخصیت‌پردازی‌هات بد بود ها، به نظر من میکاییل از همشون بهتر بود. این شاید به خاطر این هم باشه که من اولین شخصیتی که تونستم تو رمانت باهاش ارتباط برقرار کنم میکاییل بود.

میکی نمکی قصه هنوز برات محبوبه و این جای شکر داره چون اکثرا رفتن تو تیم فرهان...

دلبـر که جان فرسود از او · 28/2/23

سلام به مهدیه‌ی عزیز :day-dreaming:

خب بالاخره همخوانی سبب خیر شد که تنبلی رو کنار بذارم و ‌‌‌‌‌‌‌بیام تو گفتمانت هم کمی حرف بزنم :)
اول از همه بگم من عاشق انتقاد پذیریتم. یعنی بدون تعارف بگم جز انتقاد پذیرترین نویسنده‌هایی هستی که باهاشون دوستم و ازشون انتقاد کردم. شاید حتی رتبه‌ی یک خودت باشی:) خوب یادمه وقتی بست نشین رو خوندم و کلی به جونت غر زدم. بعدش کوبیدی و از نو ساختی. تک به تک جزئیاتی که گفته بودم رو دیدم که تغییر دادی. من بابت این اراده‌ تحسینت میکنم. ( و همچنین بابت مدیریت زمانت و پست گذاری مرتب و زیادت)

خب حالا بریم سراغ قصه.
اول از همه عنوان که در قشنگی و نو بودنش جای شکی نیست. قبلا نگفته بودم ولی بذار حالا که وسط قصه‌ایم بگم که عنوانت رو خیلی دوست ندارم. می‌دونی چرا؟ چون...

Mahdiye sajdeh · 28/2/23

دلبر که جان فرسود از او گفت
سلام به مهدیه‌ی عزیز

سلام دلبر ژان قشنگممم

دلبر که جان فرسود از او گفت
خب بالاخره همخوانی سبب خیر شد که تنبلی رو کنار بذارم و ‌‌‌‌‌‌‌بیام تو گفتمانت هم کمی حرف بزنم :)

ممنونم که اومدی و باز نظرای به جا و قشنگت رو برام نوشتی

دلبر که جان فرسود از او گفت
اول از همه بگم من عاشق انتقاد پذیریتم. یعنی بدون تعارف بگم جز انتقاد پذیرترین نویسنده‌هایی هستی که باهاشون دوستم و ازشون انتقاد کردم. شاید حتی رتبه‌ی یک خودت باشی:)

واقعا اگر انتقاد پذیر نباشم نه رشد میکنم نه اشتباهاتم رو مبتونم درست کنم پس همیشه اول حرف هر...

Nyx · 28/2/23

سلام به روی ماه مهدیه بانو،
خب میدونی که تا پنجاه بیشترو خوندم
دوستش داشتم تمام.

نه صب کن یذرع میخوام اذیتت کنم.
یذره بیا جلو،
بیا بیا،
بیا،
یکم دیگع ام بیا.
خب همینجا خوبه.
فرغون رو همینجا خالی می‌کنیم

جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید

گفتمان‌آزاد گفتمان آزاد رمان بست نشین خیابان‌ها | مهدیه سجده کاربر انجمن یک رمان

گزینه‌های بیشتر

D.S

امضا : D.S

الـی.کـا

امضا : الـی.کـا

Mahdiye sajdeh

امضا : Mahdiye sajdeh

Mahdiye sajdeh

امضا : Mahdiye sajdeh

Narges Movahedi

امضا : Narges Movahedi

Mahdiye sajdeh

امضا : Mahdiye sajdeh

Mahdiye sajdeh

امضا : Mahdiye sajdeh

دلبـر که جان فرسود از او

امضا : دلبـر که جان فرسود از او

Mahdiye sajdeh

امضا : Mahdiye sajdeh

Nyx

امضا : Nyx

موضوعات مشابه