- تاریخ ثبتنام
- 22/6/20
- ارسالیها
- 4
- پسندها
- 9
- امتیازها
- 0
سطح
0
سلام من دنبال یه رمان هستم که یه دختری بود که دبیرستانی بودتودرس شیمی هم قوی بودپدرش تویه طلافروشی یه حاج آقایی کارمیکردیه روزحال پدرش بدمیشه زنگ میزنم مغازه حاجیه یاموبایلش که پسرش جواب میده بعدوقتی متوجه میشه کیه بهش توضیح میده بعدمیره بیمارستان اون پسرومیبینه که فکر کنم اسمش باربدبودبعداین دختره باپسره خوب نبوده مادرپسره این دختروخواستگاری میکنه برای پسرش خلاصه ایناازدواج میکننوتازه داشته زندگیشوخوب میشده متوجه میشن پسره سرطان داره مثل این که قبلاهم داشته خوب شده این دختره هرکاری برای خوب شدن پسره میکنه موهاشم به خاطرش میزنه بعدوقتی خوب میشه مادرشوهرشوجاریش دست به یکی میکنم پسرروبدکنن پیش دختره ودختره بره پسره باخواهرجاریه ازدواج کنه