مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Nazanin.raminiya

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
21/7/20
ارسالی‌ها
278
پسندها
2,725
امتیازها
17,273
مدال‌ها
11
سن
23
سطح
12
 
  • #1,521
سلام من دنبال همچین رمانی میگردم اسمش رو یادم رفته

(یه دختری که هیچ کسی رونداشته ووضع خوبی نداشته گوشه اتوبان بوده
دختردیگه ای که افسردگی داشته وهیچ دوستی نداشته میبردش خونه خودشون ومیخوادکه اون دخترباخودشون زندگی کنه وبه دروغ به خانوادش میگه دوستمه وخونوادشم خارج ازکشورن
اون دخترهم باسام برادراون دخترازدواج میکنه
بعدازمدتی پدرشوهره دخترمیفهمه که بهشون دروغ گفتن بچه ی دختره راازش میگیره ازخونه میندازدش بیرون وطلاقشم میگیره
ولی بعدازچندسال دوباره سرراه هم قرارمیگیرندودختره هم یه بچه داره که بچه ی دیگه خودسامه)
 
امضا : Nazanin.raminiya

ngrrrrrr

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
6/1/20
ارسالی‌ها
6
پسندها
9
امتیازها
3
سطح
0
 
  • #1,522
سلام یه رمانی خونده بودم یه دختره بود که رقصش خیلییی خوب بود بعد تو یع عروسی با پسره رفته بود عروس ترک بود اهنگ اذری گذاشتن دختره پاشد رقصید انق خوب رقصیدن همه کشیده بودن کنار فق این دوتا میرقصیدن بعد پسره عن خودش کف کرده بود اگه میدونین بهم بگینش فقط همینو یادمه ازش☹️
 

Shakiba97

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
16/8/20
ارسالی‌ها
6
پسندها
7
امتیازها
3
سن
28
سطح
0
 
  • #1,523
سلام
یه رمان هست که از اینجا شروع میشه که زنی با دخترش میاد ایران برای یه مدت پیش شوهر سابقش زندگی کنه و شوهرش میخواد بهش کمک کنه ادمی رو پیدا کنه که قبلا تو یه مهمونی بهش ت*جاوز کرده. و اون اتفاق باعث شده از هم طلاق بگیرن.و چون حرفشو باور نمیکنن طردش میکنن و معلوم میشه کسی که ت*جاوز کرده خود شوهره بوده
اگه کسی اسمشو میدونه بگه لطفا
رمان بن بست رو چک کنید.
 

Sarassssss

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
23/8/20
ارسالی‌ها
1
پسندها
0
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #1,524
سلام ببخشید من دنبال یه رمانم که اسم پسره سیاوش بود و شبیه عموی شهیدش بود کسی میتونه کمک کنه
 

rAvan1

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
6/4/20
ارسالی‌ها
4
پسندها
52
امتیازها
83
سطح
0
 
  • #1,525
سلام

دنبال رمانیم که توش یه دختر جووون دزد بود و با خواهرش در محله فقیر زندگی میکرد. یه روز با یه پسر که اونم دزده میرن دزدی جلوی بانک... خواستن کیف یه پسر جوون رو بزنن که نمیتونن و دختره گیر میفته ... پسره جوونه هم دخترو میبره خونه خودش و زندانی میکنه ... خواهرشم میاره پیشش
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ایسا

ایسا

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
28/4/19
ارسالی‌ها
71
پسندها
357
امتیازها
1,963
مدال‌ها
4
سطح
4
 
  • #1,526
سلام

دنبال رمانیم که توش یه دختر جووون دزد بود و با خواهرش در محله فقیر زندگی میکرد. یه روز با یه پسر که اونم دزده میرن دزدی جلوی بانک... خواستن کیف یه پسر جوون رو بزنن که نمیتونن و دختره گیر میفته ... پسره جوونه هم دخترو میبره خونه خودش و زندانی میکنه ... خواهرشم میاره پیشش
کبریت بی خطر یا کبریت خطرناک سرچ کنی میاد
 
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها] rAvan1

behnaz1999

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
1/8/20
ارسالی‌ها
48
پسندها
67
امتیازها
103
سطح
0
 
  • #1,527
سلام دوستان این خلاصه رو تو یه جایی دیدم وخیلی دوست دارم که رمانشو بخونم وچیز زیادی ازش نمیدونم
داستان از این قراره که دختره پسره ازواج اجباری داشتن و دختره خیلی چاق بود و پسره همیشه اونو مسخره میکرد.
میرم اینجا جای من نیست. اسم دختره هم ارام اسم پسره مهرداد. خیلی قشنگه
 

behnaz1999

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
1/8/20
ارسالی‌ها
48
پسندها
67
امتیازها
103
سطح
0
 
  • #1,528
اس
سلام
یه رمان خوندم...دختره توسط یه پسر دزدیده میشه بهش دست درازی میشه...دختره که برمیگرده خونشون افسردگی میگیره و دیگه باهیشکی حرف نمیزنه...خانوادش یه روانشناس میارن تا حال دخترشون خوب شه...مرده سنش بالا بود...به مرور زمان عاشق دختره میشه...اما دختره عاشق پسر عموش علی میشه که تازه اومده بودن خونشون....دیگه به اجبار خانوادش با روانشناسه ازدواج میکنه...به مرور زمان دختره ام عاشقش میشه...دختره حامله میشه وقتی بچش به دنیا میاد بازم افسردگی میگیره دیگه نمیره سمت شوهرش....شوهرش با پرستار بچش همراه میشه... دختره موچشو میگیره کارشون به طلاق میکشه اما اخر سر باهم اشتی میکننو میرن سره خونه زندگیشون...
اگه اسمشو میدونین بگین....؟
اسیر عشق
 

behnaz1999

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
1/8/20
ارسالی‌ها
48
پسندها
67
امتیازها
103
سطح
0
 
  • #1,529
ا
سلام ، من یه رمان قبلا خوندم . اسمش یادم نیست . دو تا برادر بودن . فک کنم یه روز به خونشون حمله میکنن اونا توی کمد قائم شدن ، برادر کوچیکه از لای شکاف کمد ت*جاوز به مادرشو میبینه از اون به بعد خیلی آدم سنگی میشه ، برادر بزرگه که دنبال آروم کردن برادر کوچیکه‌ست چند سال بعد میبرتش توی همون خونه و برادر کوچیکه وقتی خشمش سر باز میکنه با اینکه برادرش مریض بوده شروع میکنه به زدن اون . میرن بیمارستان و ....
یادم نیست اسمش چی بود هر کی میدونه لطفا بگه‍♀
سطوره
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Kia1995

Fariba aaa

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
24/4/20
ارسالی‌ها
165
پسندها
195
امتیازها
728
مدال‌ها
2
سطح
1
 
  • #1,530
رمانی که یه مرده تمایل به جنس مخالف نداره یه دختر عرب هم هست که خانواده ش طردش کردن و شوهرش مرده با دوتا بچه اواره میشه و دوستش میگه با این مرده ازدواج کن که ببینه مشکلش حل شده یا نه فکر کنم اسم بچه هاشم نیوشا و کوشا بودن
رمان روز نودوسوم
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Dastan
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا