مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

[گل گندم]

فرشته من
کلاهداران
سه سوت
عاشقتم دیونه 1 و 2
تیمارستانی ها

درتمنای توام دوجلدی هست..خسوف.چراغونی.بانوی قصه.زیتون.دالان بهشت.به سبزی دستان تو.عابر بی سایه.رابطه.همسایه پری.

 

[گل گندم]

سلام دنبال اسم یک رمانم که دختره پیش عموی ناتنیش که فکرکنم اسمش محمد بود زندگی میکنه که حسابداریک شرکته وعموهه مجبورش میکنه باهاش ازدواج کنه چون دختره خونوادش همه فوت شدن دختره از عموش که حالاشوهرشه فوت وفن حسابداری رویادمیگیره وتوی کارش خرفه ای میشه شوهرش فوت میکنه ودختره جاشوتوی شرکت میگیره وهیچ کسی هم خبرنداره ایناازدواج کردن ودرگیر یک پرونده کلاهبرداری میشه که یک طرف پرونده دختره زندانیش میکنه باکمک همین دختره پرونده کلاهبرداری رو حل میکنه فکرکنم دختره بعدهامادرش روپیدامیکنه که خادج از کشور بوده

 

[گل گندم]

کمک کنید لطفا

 

[گل گندم]

یک داستان بود درباره‌ی زن و شوهری که با هم دعوا داشتند و تا مرز طلاق پیش میرن. پسره همیشه تحت تاثیر حرفای مادرش و خواهرش بوده برای همین زنش و کتک میزد. چند روز قبل از طلاق زن با چه سختی پول جور میکنه و یه بلیط مسافرتی به ترکیه میخره اونجا با زوجی آشنا میشن و وقتی برمیگردن مرده یکم اخلاقش بهتر میشه.
کسی میدونه اسمش و؟

عشق دروقت اضافه

 

[گل گندم]

خسوف

رابطه

 

[Aabbcc]

رمانی که توش بچه شیرین زبون باشه
جز رمان های نیلوفر قائمی فر
زروان
معرفی کنیز

 

[Aabbcc]

رمانی که دختره از بچگی تو بغل
پسرعمو/پسر عمه/پسردایی/پسرخاله
بزرگ شده. کلا تحت نظر اون باشه
معرفی کنید لطفا

 

[mehrazar]

سلام
یه رمان ذهنمو درگیر کرده پیداش نمیکنم اسمشو
اسم پسره فکر کنم سالار بود ارباب یه روستا یه دختره از دست اربابش فرار میکنه و این پسره نگهش میداره فکر کنم پدراشون همو میشناختن اسم دخترو یادم نمیاد دنبالش بودن ولی پسره یه برادر داشته به اسم سامیار.
خیلی قاطی شد ولی درست یادم نیست ممنون میشم کمکم کنید

ارباب سالار؟؟

 

[mehrazar]

دنبال یه رمانی ام که اسم دختره بهار بود بعد به زور با آرشاویر ازدواج کرده بود و رابطشون باهم خیلی سرده و آخرش فکر کنم سکته مغزی میزنه.

تاوان شکستنم
من این رمان و ۵بار خوندم عالیه

 

[mehrazar]

دنبال یه رمانیم که پسره پلیس بوده یادم نیست چه اتفاقی میفته که دستگیرش میکنن و کمرش با شمع میسوزنن بعد دختره پیداش میکنه پسره واسه اینکه لخن بوده خجالت میکشه کاپشن میکشه رو خودش همین یه صحنش را یادمه خیلی دوست دارم دوباره بخونمش

نفوذ ناپذیر