حریری به رنگ آبانسلام یه رمان خوندم همه موضعش رو یادمه بجز اسمش شخصبت هاش و اسمخود رمان رو ...موضوع رمان یه دختر اروم هست که با هم دانشگاهیش دوست میشه ولی پدرش مخالف ازدواح هست یه نامادری مهربون داره کلی کمکش میکنه نامادری بهش پیشنهاد میده با پسر فرار کنن تا پدر دختر راضی بشه ...در اخر پسر بعد از مرگمادرش میفهمه پدر واقعیش کیبوده و بهش ارث میرسه و میتونن ازدواج کنن