- نویسنده موضوع
- #21
یک جوراب کوچک به نام "جوری" در یک شب تاریک از پایینی محلهای که در آن زندگی میکرد به دور افتاد و تنها ماند. جوری دوست داشت به دنبال والدین گمشدهاش بگردد. برای این کار، او با شجاعت و تصمیم قوی خود، به مسیری خطرناک از سراسر شهر رفت. در طول مسیر، جوری با بسیاری از جورابها و لباسهای دیگر روبرو شد، اما هیچکدام از آنها والدینش نبودند.دلستان راجع به جوراب گمشدهای که به دنبال والدین خود میگردد
پس از گذراندن چندین روز در جستجوی والدینش، جوری بالاخره به یک مغازه رسید. در آنجا، با یک جوراب قدیمی به نام "جورو" آشنا شد که به او کمک کرد تا به دنبال والدینش بگردد. جورو و جوری با هم سفر کردند و به دنبال اثر والدین جوری گم شده میگشتند...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.