- ارسالیها
- 530
- پسندها
- 21,467
- امتیازها
- 39,173
- مدالها
- 19
- سن
- 24
- نویسنده موضوع
- #1
چه میشه کرد؟ روزگار است دیگر...
روزی کله گوسفندیای متولد میشود و تو هیچ ایدهای برای این چرخدندهی بیصاحاب زمانه نداری که چگونه میچرخد و تو آنی به خودت میآیی و میبینی کله گوسفندیِ دو گرمی تبدیل به یک خطکش درازِ پنج گرمی شده که از قضا هنوز هم کلهاش گوسفندی است؛ با این تفاوت که دیگر اتوی مو دارد!
چه میشود دیگر؟ این زمین لعنتی هم گرد است...
روزی هم میآید که تو با همان خطکش دراز رفیق شدهای و با حماقت و جهالت تمام او را شیش و هشت خود میدانی. ساعتها با او وقت میگذرانی و آنی به خودت میآیی و میبینی زِکی هی! چقدر این کله گوسفندی را دوست داری!...
روزی کله گوسفندیای متولد میشود و تو هیچ ایدهای برای این چرخدندهی بیصاحاب زمانه نداری که چگونه میچرخد و تو آنی به خودت میآیی و میبینی کله گوسفندیِ دو گرمی تبدیل به یک خطکش درازِ پنج گرمی شده که از قضا هنوز هم کلهاش گوسفندی است؛ با این تفاوت که دیگر اتوی مو دارد!
چه میشود دیگر؟ این زمین لعنتی هم گرد است...
روزی هم میآید که تو با همان خطکش دراز رفیق شدهای و با حماقت و جهالت تمام او را شیش و هشت خود میدانی. ساعتها با او وقت میگذرانی و آنی به خودت میآیی و میبینی زِکی هی! چقدر این کله گوسفندی را دوست داری!...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش