- ارسالیها
- 2,216
- پسندها
- 26,168
- امتیازها
- 51,373
- مدالها
- 45
- سن
- 19
- نویسنده موضوع
- #11
ترجیح میداد حتی یکی از آن تازه واردها کنارشان باشد تا اینکه تنها باشند.
قصد دارد باز هم فریاد کمک سر دهد که دستی روی پهلوی بیمار مینشیند و کاملا حرفهای سعی در بند آوردن خونریزی میکند.
با کمی آسودگی خاطر نگاهش را بالا میآورد که دختری با موهایی بیرون ریخته از کلاه و لباس مردم عام را میبیند. بدون هیچ تذکری برای نجات بیمار سکوت میکند و او را به اتاق عمل منتقل میکنند.
بیمار که با کادر اتاق عمل به داخل میروند، خسته پشت در میایستد و کلافه دستی به یقهاش میکشد.
آراد: منصور به سرپرستار بگو تا فردا گزارش این خراب کاری روی میز هیئت مدیره باشه؛ حتماً توضیح بده چرا تمام کادرش رفتن تفریح و استراحت!
سپس میچرخد که نگاهش به یک جفت طوسیِ خالی از احساس برخورد میکند.
کمی اخمهایش را...
قصد دارد باز هم فریاد کمک سر دهد که دستی روی پهلوی بیمار مینشیند و کاملا حرفهای سعی در بند آوردن خونریزی میکند.
با کمی آسودگی خاطر نگاهش را بالا میآورد که دختری با موهایی بیرون ریخته از کلاه و لباس مردم عام را میبیند. بدون هیچ تذکری برای نجات بیمار سکوت میکند و او را به اتاق عمل منتقل میکنند.
بیمار که با کادر اتاق عمل به داخل میروند، خسته پشت در میایستد و کلافه دستی به یقهاش میکشد.
آراد: منصور به سرپرستار بگو تا فردا گزارش این خراب کاری روی میز هیئت مدیره باشه؛ حتماً توضیح بده چرا تمام کادرش رفتن تفریح و استراحت!
سپس میچرخد که نگاهش به یک جفت طوسیِ خالی از احساس برخورد میکند.
کمی اخمهایش را...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.