نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

کارگاه گفت‌وگو کارگاه گفتگوی چالش نویسندگی | دوره‌ی اول

  • نویسنده موضوع MONTE CRISTO
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 20
  • بازدیدها 747
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

MONTE CRISTO

کاربر قابل احترام
سطح
44
 
ارسالی‌ها
4,600
پسندها
50,862
امتیازها
77,373
مدال‌ها
77
  • نویسنده موضوع
  • #1
.بسمه تعالی.

سلام و درود خدمت شرکت کننده‌های یک رمانی :402:
در کارگاه گفتگو خدمت شما هستیم. مرسی از تک‌تک عزیزان که ما رو در سری اول این چالش همراهی کردن.

در اینجا نقد و نظرمون رو درمورد دیالوگ دوستانمون ارسال می‌کنیم؛ اما نیازه به یه نکاتی توجه داشته باشید:
* هدف ما پرورش و ارتقا مهارت‌های نویسندگیه هیچکس از اون یکی برتر نیست و همه در یک رده قرار داریم و قراره دوستانه به پیشرفت هم کمک کنیم.
* استفاده از لحن تند اکیداً ممنوعه و ما در این کارگاه قصد تحقیر یا توهین به قلم هیچ شرکت کننده‌ای رو نداریم و درصورت مشاهده فرد خاطی از چالش حذف میشه.
* چهار روز [COLOR=rgb(219, 112...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : MONTE CRISTO

MONTE CRISTO

کاربر قابل احترام
سطح
44
 
ارسالی‌ها
4,600
پسندها
50,862
امتیازها
77,373
مدال‌ها
77
  • نویسنده موضوع
  • #2
~نمونه نقد~

موضوع: رهایی
رکن: دیالوگ


- خیلی...خیلی تلخه...اینکه دیگه هیچ نیازی به آدما نداری خیلی تلخه!
- برای تو کجاش تلخه...یه روز از فرط بی‌نیازی هممونو ول می‌کنی می‌ری، ککت نمی‌گزه.
- تلخه، وقتی بودن آدما تو زندگیت به مو بنده، وقتی می‌شینی نگاشون می‌کنی می‌بینی هر بلایی دلشون می‌خواد سر زندگیت میارن، تهش یه پوزخند می‌زنی...دلم می‌خواست از آدما توقع داشته باشم، دلم می‌خواست انتظار داشته باشم.
- دلم می‌خواست دلخور شم، قهر کنم بعد دلم بخواد آشتی کنم، شیرینی دوباره داشتن یه نفرو بچشم...ولی بین من و اونا یه دیواره، یه دیوار بلند که بقیه فقط از پنجره‌های کوچیکش منو می‌بینن...اگه پنجره بسته...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : MONTE CRISTO

MONTE CRISTO

کاربر قابل احترام
سطح
44
 
ارسالی‌ها
4,600
پسندها
50,862
امتیازها
77,373
مدال‌ها
77
  • نویسنده موضوع
  • #3
امضا : MONTE CRISTO

حصار آبی

پرسنل مدیریت
مدیر تالار ویرایش
سطح
30
 
ارسالی‌ها
10,263
پسندها
15,236
امتیازها
74,373
مدال‌ها
52
  • مدیر
  • #4
Melikadanayii09 Melikadanayii09
- یارمان کدامین از ما مقصر بوده‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎ایم من یا تو؟
- تو، بی‎‎‎‎‎‎‎‎‎وفایی کرده‎‎‎‎‎‎‎ای..
- من قبول دارم بی‎‎‎‎‎‎‎‎‎وفا‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎ایی کرده‎‎‎‎‎‎‎‎ام آیا توهم قبول داری سکوت کرده‎‎‎‎‎‎‎ای؟
- چه برایت کم گذاشته بودم که چشم‎‎‎‎‎‎‎‎هایت را به روی قلبم بسته‎‎‎‎‎‎‎‎ای؟
- من تقاص پس داده‎‎‎‎‎‎‎‎‎ام، همان بدون تو ماندن هزاران شکست بود برایم..
- قلبم دور از تو دگر توان تپش ندارد..
- فایده‎‎‎‎‎‎‎‎‎ای ندارد یارم، هم تو یارمانی دگر داری و هم من عشاق دگری..قلب ویران شده‎‎‎‎‎‎‎‎ِمان تا قیامت در حسرت هم‎‎‎‎‎‎‎‎دگر باید ماند..
ـــــــــــــــــــــــــــ
۱. دیالوگ تونسته موضوع انتخابی رو به تصویر بکشه؟
فقط خ**یا*نت و بی‌وفایی رو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : حصار آبی

حصار آبی

پرسنل مدیریت
مدیر تالار ویرایش
سطح
30
 
ارسالی‌ها
10,263
پسندها
15,236
امتیازها
74,373
مدال‌ها
52
  • مدیر
  • #5
Armita.sh Armita.sh
- دلم می‌خواد برم یه جایی که آسمونش ستاره داره؛ نه ساختمونی ببینم، نه درختی؛ دلم می‌خواد فقط ستاره‌ها رو ببینم.
- ستاره! مامانت می‌‌گفت هر آدمی یه ستاره داره؛ وقتی اون آدم بره... .
ـ ستاره‌شم می‌ره.
- شاید خنده‌دار باشه ولی تو آخرین ستاره‌‌ای هستی که من تو آسمون می‌شناسم!
- خودت چی؟! مگه خودت ستاره نداری؟
- داشتم! ولی آدما وقتی تنها می‌شن آروم‌آروم ستاره‌هاشون کمرنگ می‌شه، شاید وقتی رهات کنن بخندی بگی بزرگ می‌شی یادت می‌ره، ولی رها شدن آدمو از پا درمی‌آره... .
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. دیالوگ تونسته موضوع انتخابی رو به تصویر بکشه؟
بله، خیلی عالی اون رها شدن رو توصیف کرده.
۲. شما تونستید با دیالوگ ارتباط بگیرید؟
بله تونستم.
۳. دیالوگ ماندگار بود؟...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : حصار آبی

~Deku

کاربر فعال بخش
سطح
24
 
ارسالی‌ها
1,727
پسندها
19,987
امتیازها
43,073
مدال‌ها
18
  • #6
حصار آبی حصار آبی
-چقدر هوس کردم اینبار از ته دل بخندم.
- خب بخند!
-اگه این حجم از دلتنگی نبود، اگه این بغض گلو گیر نبود، اگر اینقدر سرخورده و بیچاره نبودم که حتی توان گریه و درد و دل رو ندارم، اگر می‌شد کمی، فقط کمی دیگه خودم نباشم.
- نگرانی من نگرانیت رو ببینم و اون سمبلی که از خودت پیش من ساختی بریزه. آدمه دیگه یه‌وقتایی کم میاره. مثل من که کنار تو فقط یه وجب جام تو سایه‌ت و هیچوقت بزرگ‌تر از تو نمیشم.
- تو هیچ‌وقت نمی‌فهمی چی میگم. تو جای من نیستی که ببینی عشق چه کاری با روح و جسمت می‌کنه.
دیالوگ کاملا با موضوع مرتبط نبود، داشت خوب پیش میرفت ولی تو دیالوگ آخر که حرف عشق اومد ارتباط با موضوع مقداری کم شد. البته من خودم به خوبی با دیالوگ ارتباط گرفتم، از...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ~Deku

Ocean angel

شاعر انجمن
سطح
10
 
ارسالی‌ها
389
پسندها
1,155
امتیازها
6,963
مدال‌ها
13
  • #7
چقدر هوس کردم اینبار از ته دل بخندم.
- خب بخند!
-اگه این حجم از دلتنگی نبود، اگه این بغض گلو گیر نبود، اگر اینقدر سرخورده و بیچاره نبودم که حتی توان گریه و درد و دل رو ندارم، اگر می‌شد کمی، فقط کمی دیگه خودم نباشم.
- نگرانی من نگرانیت رو ببینم و اون سمبلی که از خودت پیش من ساختی بریزه. آدمه دیگه یه‌وقتایی کم میاره. مثل من که کنار تو فقط یه وجب جام تو سایه‌ت و هیچوقت بزرگ‌تر از تو نمیشم.
- تو هیچ‌وقت نمی‌فهمی چی میگم. تو جای من نیستی که ببینی عشق چه کاری با روح و جسمت می‌کنه.

______________________________________
. دیالوگ تونسته موضوع انتخابی رو به تصویر بکشه؟
خیر ارتباط مشخصی نداشت.
۲. شما تونستید با دیالوگ ارتباط بگیرید؟
بله،گرچه موضوع انتخابی را خوب ببه تصویر نکشیده بودولی من تونستم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Ocean angel

Xypшид

مدیر بازنشسته
سطح
15
 
ارسالی‌ها
1,890
پسندها
4,435
امتیازها
22,673
مدال‌ها
23
  • #8
حصار آبی حصار آبی
-چقدر هوس کردم اینبار از ته دل بخندم.
- خب بخند!
-اگه این حجم از دلتنگی نبود، اگه این بغض گلو گیر نبود، اگر اینقدر سرخورده و بیچاره نبودم که حتی توان گریه و درد و دل رو ندارم، اگر می‌شد کمی، فقط کمی دیگه خودم نباشم.
- نگرانی من نگرانیت رو ببینم و اون سمبلی که از خودت پیش من ساختی بریزه. آدمه دیگه یه‌وقتایی کم میاره. مثل من که کنار تو فقط یه وجب جام تو سایه‌ت و هیچوقت بزرگ‌تر از تو نمیشم.
- تو هیچ‌وقت نمی‌فهمی چی میگم. تو جای من نیستی که ببینی عشق چه کاری با روح و جسمت می‌کنه.

نقد: دیالوگ ها ارتباط خوبی با عنوان دیالوگ نداشته و به خوبی در این بخش عمل نکرده است.
بیشتر دیالوگ‌ها به رکن دلتنگی ارتباط دارد و به خوبی نتوانسته توصیف کنه.
به خوبی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Xypшид

ℛℴℎ

ناظر رمان
سطح
33
 
ارسالی‌ها
1,389
پسندها
25,940
امتیازها
47,103
مدال‌ها
55
  • #9
Melikadanayii09@
- یارمان کدامین از ما مقصر بوده‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎ایم من یا تو؟
- تو، بی‎‎‎‎‎‎‎‎‎وفایی کرده‎‎‎‎‎‎‎ای..
- من قبول دارم بی‎‎‎‎‎‎‎‎‎وفا‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎ایی کرده‎‎‎‎‎‎‎‎ام آیا توهم قبول داری سکوت کرده‎‎‎‎‎‎‎ای؟
- چه برایت کم گذاشته بودم که چشم‎‎‎‎‎‎‎‎هایت را به روی قلبم بسته‎‎‎‎‎‎‎‎ای؟
- من تقاص پس داده‎‎‎‎‎‎‎‎‎ام، همان بدون تو ماندن هزاران شکست بود برایم..
- قلبم دور از تو دگر توان تپش ندارد..
- فایده‎‎‎‎‎‎‎‎‎ای ندارد یارم، هم تو یارمانی دگر داری و هم من عشاق دگری..قلب ویران شده‎‎‎‎‎‎‎‎ِمان تا قیامت در حسرت هم‎‎‎‎‎‎‎‎دگر باید ماند..
نظر:
ارتباطی با موضوع احساس نمی‌شد، بیشتر گله و رنج عشق مد نظر بود. اگر به عنوان متن دلنوشته بود چه بسا کاملا ملموس...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ℛℴℎ

Armita.sh

پرسنل مدیریت
مدیر تالار تیزر رمان
سطح
28
 
ارسالی‌ها
2,391
پسندها
19,902
امتیازها
46,373
مدال‌ها
41
  • مدیر
  • #10
حصار آبی حصار آبی
چقدر هوس کردم اینبار از ته دل بخندم.
- خب بخند!
-اگه این حجم از دلتنگی نبود، اگه این بغض گلو گیر نبود، اگر اینقدر سرخورده و بیچاره نبودم که حتی توان گریه و درد و دل رو ندارم، اگر می‌شد کمی، فقط کمی دیگه خودم نباشم.
- نگرانی من نگرانیت رو ببینم و اون سمبلی که از خودت پیش من ساختی بریزه. آدمه دیگه یه‌وقتایی کم میاره. مثل من که کنار تو فقط یه وجب جام تو سایه‌ت و هیچوقت بزرگ‌تر از تو نمیشم.
- تو هیچ‌وقت نمی‌فهمی چی میگم. تو جای من نیستی که ببینی عشق چه کاری با روح و جسمت می‌کنه.
دیالوگ با موضوع تاحدودی مرتبط بوده، و من تونستم باهاش ارتباط بگیرم. مطمئن نیستم ماندگاره یا نه، اما دلنشینه. بار...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا