متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.
  • تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

دلنوشته مجموعه دلنوشته‌های یاد او | Armita:) کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Armita:)
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 7
  • بازدیدها 267
  • کاربران تگ شده هیچ

Armita:)

نو ورود
سطح
1
 
ارسالی‌ها
24
پسندها
143
امتیازها
490
مدال‌ها
1
  • نویسنده موضوع
  • #1
مجموعه دلنوشته های:یاد او
نام نویسنده:Armita sh

مقدمه:
مانند شهریورم
با تمام سعی خویش
میخواهم جلوی رسیدن سرمای چشمانت را بگیرم
نگاه کن؟
نگاه کن چه بی‌رحمانه سرما بی توجه به جان دادن های شهریور سر می‌رسد...
مهر می‌آید و سرمایش
اما تو مهرماه را به قلب و جانت راه نده...
که من میشکنم با سرده نگاهت!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Armita:)

HAKIMEH.MZ

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
3,499
پسندها
27,921
امتیازها
58,173
مدال‌ها
27
سن
24
  • #2
•| بسم رب القلم |•
آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند...
a42826_24585360F9-867A-4DA0-88B2-83D77F96EB7C.jpeg

نویسنده‌ی عزیز، بی‌نهایت خرسندیم که دلنوشته‌های زیبایتان را در انجمن «یک رمان» به اشتراک می‌گذارید.
خواهشمندیم پیش از پست‌گذاری و شروع دلنوشته‌، قوانین بخش «دلنوشته‌های کاربران» را به خوبی مطالعه بفرمایید.
***

قوانین بخش دلنوشته‌ی کاربران"
پس از گذشت حداقل ۲۰ پست از دل‌نوشته، می‌توانید در تاپیک زیر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : HAKIMEH.MZ

Armita:)

نو ورود
سطح
1
 
ارسالی‌ها
24
پسندها
143
امتیازها
490
مدال‌ها
1
  • نویسنده موضوع
  • #3
به یادت می‌آورم
با تمام خوبی هایت
عجیب است نه؟
بدی هایت را از یاد برده ام انگار
قلبم آنها را از حافظه ام پاک کرده است
شنیده ای می‌گویند(اگر کسی را دوست داری، به گریه نیندازش؟ که با اشک هایش تو هم از چشمانش می‌افتی؟)
این به کنار که چون دوستمان نداری ما را به گریه می اندازی، اما چرا از چشمانم نمی افتی؟
 
امضا : Armita:)

Armita:)

نو ورود
سطح
1
 
ارسالی‌ها
24
پسندها
143
امتیازها
490
مدال‌ها
1
  • نویسنده موضوع
  • #4
گفته بودم گه روزی برود من چه کنم؟
آنچه او گفت چنین بود ای خدا:
به هرآنچه که پرستی و پرستم به خدا
در کنارت من بمانم در همه زجر با وفا
در همه روز و در هر ماه در هر سال که من
بمانم با تو با عشق و به والله هر خطر
که نیرزد جدایی از تو وای
به راحتی و به دوری از خطر
حال کجا است شاعر عشق و وفا؟
به کجا رفت آن همه عاطفه ها؟
خداوندا ندید و نشِنید گریه و اشک و مرا؟
گوش نداد حتی برای لحظه ای آن زجه را؟
آن زجه ای که از ته دل بود و بس؟
حال، مرا دریاب که این دل خسته است
خسته از یک بی وفا چشم بسته است
چشم به راه مرگ حال بنشسته است
کلام آخرش را گوید او
که در آن گیتی به والله یک نفر منتظر است
که در دلش یاد او بنشسته است!

یاد او
به قلم:Armita
تقدیم به بی‌وفای روز های تنهایی ام
 
آخرین ویرایش
امضا : Armita:)

Armita:)

نو ورود
سطح
1
 
ارسالی‌ها
24
پسندها
143
امتیازها
490
مدال‌ها
1
  • نویسنده موضوع
  • #5
به پاکی دل یک نوزاد
به عشق که مقدس است
به ذوق خواباندن یک عروسک
به جان خودت که دین و ایمان من است
یا تو در دل من خوب مانده است

یاد او
به شعر:Armita
قدیم به بی وفای روز های تنهایی ام
 
امضا : Armita:)

Armita:)

نو ورود
سطح
1
 
ارسالی‌ها
24
پسندها
143
امتیازها
490
مدال‌ها
1
  • نویسنده موضوع
  • #6
میدانی چیست؟
دلم بارانی را بدون چتر میخواهد
انسان هایی بدون دروغ
و تو
توی دور از بی وفایی
همان تویی که مهربان بود با دل خسته من
همان تویی که یادت همیشه و همه جا در دل من غوغا به پا می‌کند.
می‌گویند دیوانه ام، آری راست می‌گویند من دیوانه ام.
می‌شود هم پای دیوانگی ها و ویرانگی هایم شوی؟
یک بار مرا از نو ساختی و بار دیگر هم خودت ستون های روحم را برپا کن.
اما اینبار محکم و استوار، و بشو تکیه گاهم تا بار دیگر این رویا ها ویران نگردد!...

به قلم:Armita

مجموعه دلنوشته های :یاد او

تقدیم به بی‌وفای روز های تنهایی ام
 
امضا : Armita:)

Armita:)

نو ورود
سطح
1
 
ارسالی‌ها
24
پسندها
143
امتیازها
490
مدال‌ها
1
  • نویسنده موضوع
  • #7
دلمان را به طوفان زده ایم
زندگی کردیم، هرجا یادگاری زده ایم
پس این همه سال های بلند
پس این بحث و جدل ها و حسد
پس این همه ظلم و دروغ
تو بگو، حال چه گُلی بر سر دنیا زده ایم؟
 
امضا : Armita:)

Armita:)

نو ورود
سطح
1
 
ارسالی‌ها
24
پسندها
143
امتیازها
490
مدال‌ها
1
  • نویسنده موضوع
  • #8
با شمایَم نشنیدید؟
جوابم بدهید
تشنگی کشت مرا
جرعه ی ابم بدهید.
تشنه ام
وای اگر
آب به دستم نرسد
دسته کم
آب ندادید
سرابم بدهید
سال ها هست که این شهر به خود م**س.ت ندید
عقل ارزانیتان باد شرابم بدهید
درد《عشق》است
که جز مرگ ندارد مرحم
چوبه دار مهیاست
طنابم بدهید..
خواب تا مرگ
کسی گفت فقط یک نفر است؟
قسمتم مرگ نشد..
فرصت خوابم بدهید..
گفته بودید که هر جرم
عذابی دارد
"عاشقی جرم بزرگیست...عذابم بدهید"
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Armita:)

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا