- ارسالیها
- 1,966
- پسندها
- 4,715
- امتیازها
- 28,973
- مدالها
- 17
- نویسنده موضوع
- #21
سر به گوشش چسباند و آرام زمزمه کرد:
- هیس پسر، من حالم خوبه.
طوفان تکانی به خود داد که باعث شد خنده دخترک به هوا برود.
به خدا که او ساز ناکوک احوال صاحبش را فهمیده بود و آگاهی از این موضوع دخترک را سرمست و غزل خوان میکرد.
میدانست اکنون وقت سواری نیست اما اصلا به همین خاطر نامش طوفان بود.
- هیس پسر، من حالم خوبه.
طوفان تکانی به خود داد که باعث شد خنده دخترک به هوا برود.
به خدا که او ساز ناکوک احوال صاحبش را فهمیده بود و آگاهی از این موضوع دخترک را سرمست و غزل خوان میکرد.
میدانست اکنون وقت سواری نیست اما اصلا به همین خاطر نامش طوفان بود.