- ارسالیها
- 1,340
- پسندها
- 89,622
- امتیازها
- 60,573
- مدالها
- 28
- نویسنده موضوع
- #1
- نام رمان :
- دودو اسکاچی
- نام نویسنده:
- مهسا پناهی (میم پناه)
- ژانر رمان:
- #جنایی #عاشقانه #معمایی
کد رمان: 5545
ناظر رمان: A asalezazi
سطح: ویژه
یاخیرالحافظین
مرا جز آستان توام در جهان پناهی نیست...
#آقای_حافظ
![1000055290.jpg 1000055290.jpg](https://forum.1roman.ir/data/attachments/5093/5093365-dbd9e9ed551574e8b6c6381c8b7dce8b.jpg)
ممنون از هنر طراح خوشذوقم
ZahraCore
خلاصه:
سی ساله که شدم خاطرات کودکیام دست در دست هم به بنبست رسیدند. چاووش چشمهایش را روی من و خواهشهایم بست. دستم را رها کرد و گذشتهها را دور ریخت. اما دستهای تاریک در کمین نشسته مچهایم را سفتتر چسبیدند و با آوای "آن مان نباران..." پیچکوار احاطهام کردند و جان گرفتند....
ناظر رمان: A asalezazi
سطح: ویژه
یاخیرالحافظین
مرا جز آستان توام در جهان پناهی نیست...
#آقای_حافظ
![1000055290.jpg 1000055290.jpg](https://forum.1roman.ir/data/attachments/5093/5093365-dbd9e9ed551574e8b6c6381c8b7dce8b.jpg)
ممنون از هنر طراح خوشذوقم
![زهرا؛](/data/avatars/s/13/13805.jpg?1737011597)
خلاصه:
سی ساله که شدم خاطرات کودکیام دست در دست هم به بنبست رسیدند. چاووش چشمهایش را روی من و خواهشهایم بست. دستم را رها کرد و گذشتهها را دور ریخت. اما دستهای تاریک در کمین نشسته مچهایم را سفتتر چسبیدند و با آوای "آن مان نباران..." پیچکوار احاطهام کردند و جان گرفتند....
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش توسط مدیر