متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.
  • تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

منشور سرمدی ادبیات: BDY مجموعه دلنوشته‌های حمهٔ تقدیر | مبینا زارع مویدی کاربر انجمن یک رمان

.Mobina.

مدیر بازنشسته
سطح
21
 
ارسالی‌ها
4,022
پسندها
10,014
امتیازها
44,673
مدال‌ها
21
  • نویسنده موضوع
  • #21
***
نوازش‌وار با گیسوان نسبتاً طویل‌اش بازی کردم.
ارتعاشی بر جانم افتاد.
فضایی مشابه بیگانه‌ای تنها...
سماء، مویه‌کنان عطر این بشر مُسِن را پالایش می‌کرد.
فصل خزان با این واقعه، دیگر ناپسند است.
برگ‌های رنگین‌اش، جذابیت خود را از دست داده‌اند.
نهال‌های عریان‌اش از نظرم، جمیلی خود را گم کرده بودند.
پالایش: تمیز، پاکیزه
جمیل: زیبا
***
در ادامه به دلیل مرگ پیرمرد هم اشاره میشه و دلنوشته رنگ و بوی دیگه‌ای می‌گیره. منتظر سوپرایزها باشید...
 
آخرین ویرایش
امضا : .Mobina.

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا